0
0

دانلود مقاله مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی

625 بازدید

 درگذشته اعتقاد بر اين بود در كلاسها يادگيري واقعي صورت مي‌گيرد كه دانش آموزان ساكت و آرام در گوشه‌اي نشسته و به صحبتهاي معلم گوش فرا دهد . امروزه با توجه به تغييرات روز افزون فناوري از معلمان نيز خواسته مي‌شود از روشها و برنامه‌هايي استفاده كنند … پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی دنبال نمایید. این فایل شامل 179 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی

مشخصات فایل مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی

عنوان: مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 179
حجم فایل : 143 کیلوبایت

بخشی از  مقاله مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

بيان مسئله

 عوامل مختلفي باعث مي گردند برنامه‌هاي درسي مقبوليت خود را بتدريج از دست بدهند. براي جلوگيري از اين زوال برنامه ، لازم است عناصر آن به طور مرتب مورد ارزيابي قرار گيرد و عوامل تهديد كننده آن شناخته شد و برنامه اصلاح گردد .( ملكي ، 1382)

در پروژه ملي آموزش علوم تجربي دوره ابتدايي نياز است اهداف ،‌محتوا ، روش‌هاي تدريس ، و روشهاي ارزيابي آن مورد پژوهش قرار گيرند تا نارسائيهاي آن شناخته و به اصلاح آن پرداخته شود . گر چه پيشرفت تحصيلي تحت تاثير عواملي از قبيل هوش ، انگيزه ، نحوه ارزشيابي و خانواده قرار مي‌گيرد ، از جهت ديگر يادگيري دانش آموزان و شيوه تدريس مهم است .

 در اكثر مدارس روش سخنراني و انفرادي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و كمتر به روشهاي فعال و گروهي توجه مي شود . نظريه‌هاي جديد يادگيري عنوان مي دارند كه يادگيري وقتي موثر است كه يادگيرنده نقش اصلي را داشته باشد . معلم بايد راهنما و جهت دهنده باشد و تلاش نمايد تا به طرق مختلف دانش آموزان را هر چه بيشتر در فعاليت‌هاي كلاسي مشاركت دهد . در روشهاي سنتي و انفرادي كه امروزه از آنها به عنوان روشهاي غير فعال ياد مي شود. معلم نقش فعالي در جريان تدريس داشته مطالب را به طور شفاهي در كلاس بيان نمود و دانش آموزان فقط به صحبتهاي او گوش داده و مطالب مورد نظر را حفظ مي نمايند .

در چنين شرايطي زمينه‌هاي لازم براي رشد اجتماعي شاگردان فراهم نمي‌شود و حتي پيشرفت تحصيلي و رشد فكري شاگردان نيز از تاثيرات نامطلوب اين شرايط بي‌نصيب نمي‌ماند . به همين دليل امروزه موضوع روشهاي آموزشي فعال ،‌ يادگيري فعال و يادگيرنده فعال جايگاه ويژه‌اي در مباحث تربيتي پيدا كرده است . البته عوامل متعددي مانند رشد اجتماعي و يادگيري و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مي‌شود كه روشهاي آموزشي غير فعالي يكي از اين عوامل است . اين روشها و راهبرد ياددهي سنتي در عصر حاضر جوابگوي نياز جامعه نبوده و هر ساله تعداد قابل توجهي از دانش آموزان و دانشجويان كشور به دليل ارائه شيوه‌هاي نامناسب‌ تدريس با افت تحصيلي مواجه شده و خسارت‌هاي زيادي بر جامعه تحميل مي‌‌گردد . با توجه به اين كه روشهاي تدريس سنتي ( انفرادي ) به شيوه غير فعال ارائه مي‌شوند ،‌معلمان با تكيه بر اين روشها و به ويژه روش سخنراني دانش آموزان را به حفظ و تكرار مفاهيم علمي ترغيب مي كنند و علي رقم اينكه در محافل علمي و تربيتي ، از فعال بودن شاگرد ،‌رشد فكري و آزاد انديشي وي صحبت مي شود ، اما عملاً چنين ديدگاههايي از حد حرف و شعار خارج شده است (‌ علي عسگري ، 1384 ، ص 3)

 نامطلوب‌ بودن اين روشها به حدي است كه بسياري از صاحبنظران تربيتي معتقدند فقر تفكر دانش آموزان نتيجه حاكميت روشهاي سنتي در مدارس است ( گودلد و سراتنيك [1]، 1983، ترجمه شعباني ، 1382 ، ص 12) .

 فلاول[2]( 1976) مي‌‌‌گويد : امروزه يكي از مشكلات دانش آموزان ما اين است كه نمي‌دانند يك حقيقت را ياد گرفته‌اند يا نه ؟ نمي‌دانند كه آيا يك مهارت را كسب كرده‌اند يا فاقد آن مهارت هستند . دانش آموزان به آغازگر و مبتكر فرايند يادگيري نيستند و روشهاي سنتي به گونه‌اي آنها پرورش داده است كه فاقد اين توانايي‌ هستند كه در فرآيند يادگيري قسمت اعظم مسئوليت يادگيري را براي دستاوردهايشان به عهده بگيرند .

در بين روشهاي مختلف آموزش و يادگيري كه توسط متخصصين پيشنهاد گرديده روش يادگيري مشاركتي كه در نيم قرن اخير مطرح شده موثر تر از ساير روشها به نظر مي‌رسد و از حمايت تحقيقاتي بالايي برخوردار است . (‌ اسلاوين ) ، يادگيري مشاركتي را به عنوان وسيله‌اي براي تقويت مهارتهاي فكري و ارتقاء سطح يادگيري ، وسيله‌اي براي بهبود روابط دانش آموزان نژادهاي مختلف و آماده كردن آنها براي ايفاي نقش در فعاليت‌هاي گروهي ياد مي كند .

 در روش يادگيري مشاركتي ، وابستگي بين فردي ، تعامل چهره به چهره دانش آموزان و مسئوليت انفرادي وجود دارد و اين تكليف را به عهده‌ي تمامي اعضاء مي‌گذارد كه مراقب يادگيري يكديگر باشند تا گروه موفق شود ( تجربه كار ، 1380)

جانسون و جانسون ( 1981) و اسلاوين ( 1990) به نقل از سيف ( 1370) مي‌گويند وقتي كه موفقيت دانش آموزان به كمك و مشاركت ساير اعضاي گروه وابسته است بيشتر به صورت مشاركتي فعاليت مي ‌كنند . براي اين منظور مي‌توان مواد آموزشي را ميان اعضاي گروه تقسيم كرد و از هر يك از آنان خواست تا مطالب مهم خود را بياموزد و آن را به ديگران آموزش دهد . همكاري در گروه ، دانش آموزان را تشويق مي‌كند كه به نظريات افراد ديگر گوش فرا دهند . در مورد مسائل و موضوعات گوناگون با يكديگر بحث كنند .

 ياد بگيرند كه درباره پديده‌هاي اطراف خود قضاوت كنند و سرانجام مسئوليتي را به عهده بگيرند .

غالباً در تمامي مدارس كشور هنوز آموزش به شكل سنتي است ، يعني به جاي دانش آموز محوري ،‌معلم محوري است و اين معلم است كه بايد تمامي اطلاعات را به دانش آموزان ارائه دهد در اين روش دانش آموزان به صورت منفعلانه عمل مي كنند .

 اين رويكرد درست مخالف روش يادگيري مشاركتي است و يادگيري مشاركتي يكي از الگوهاي نوين يادگيري و ياددهي است كه مي‌تواند محيط آموزشي را به گونه‌اي سازمان دهد كه هم بر توانش شناختي و هم بر ويژگيهاي عاطفي فراگيران تاثيرات مثبت و سازنده‌اي بر جاي بگذارد .

 اسلاوين ( 1991) به شواهدي اشاره كرده است كه نشان مي‌دهد روش يادگيري مشاركتي روابط بين دانش آموزان نژادهاي مختلف را در كلاسهاي مختلف بهبود مي‌بخشد . همچنين اين روش موجب بالا رفتن سطح عزت نفس و ساير ويژگي‌هاي عاطفي مثبت در دانش آموزان مي‌شود .( سيف ، 1380)

 حال با توجه به نقش موثر يادگيري مشاركتي در فرايند ياددهي – يادگيري و همچنين درس علوم ، در اينكه چه روشي باعث يادگيري بهتر دانش آموزان مي شود و آنها را وادار به فكر كردن مي كند ، اين مساله براي ما مطرح مي‌شودكه به بررسي و مقايسه دو الگوي تدريس مشاركتي و انفرادي به منظور استفاده از راهكارهاي مناسب در جهت بهبود فرايند ياددهي و يادگيري و افزايش مشاركت در بين دانش آموزان بپردازيم .

اهميت و ضرورت تحقيق

با توجه به اينكه هر ساله وقت و هزينه‌هاي زيادي توسط وزارت آموزش و پرورش وخانواده‌ها در جهت يادگيري دانش آموزان صرف مي‌شود ولي مشاهده شده كه يادگيري ضعيف در نتيجه افت تحصيلي در دروس متفاوت و مقاطع مختلف وجود دارد .

اين موضوع به عنوان يك مشكل توجه متخصصين تعليم و تربيت و والدين و برنامه ريزان آموزشي جامعه را به خود معطوف داشته و نظرات گوناگوني در رابطه با علل آن وجود دارد .

 بعضي‌ها فقدان انگيزه ،‌بعضي ديگر روشهاي تدريس ، سهل انگاري خانواده‌ها و .. را از علل اصلي اين مشكل مي دانند و كمتر به روش يادگيري دانش آموزان توجه مي‌شود و تقريباً در بيشتر مدارس روش يادگيري انفرادي در تمام دروس و مقاطع تحصيلي مورد استفاده قرار مي‌گيرد .( هر چند كه به ظاهر ارزشهاي گروهي استفاده مي شود ) و كمتر به روشهاي يادگيري گروهي از جمله روش يادگيري مشاركتي توجه مي‌شود .

ركود و انفعالي كه برمحيط‌هاي آموزشي و مدارس كشور ما حكمفرماست نياز به تجديد نظر در روش‌ها و رويكردهاي اداره كلاس را مطرح مي ‌كند . مشاركت با فراهم كردن تنوعي كه نياز هر موقعيت آموزشي است . قابليت آن را دارد كه مشكل موجود را حل كند .

 يكي از ضروري‌ترين تحولات در نظامهاي آموزشي ، تحول در نگرش و تدريس معلمان ومديران اجرايي نظام آموزشي است . براي دست يابي به چنين تحولي معلمان بايد دانش و بينشي صحيح از نظريه‌ها وراهبردهاي مختلف آموزشي داشته باشند زيرا نظريه‌ها و ريكردهاي تحول آفرين در فرايند اجرا ، با استفاده درست از راهبردهاي ياددهي – يادگيري هويت مي‌يابند و كارايي و مفيد بودنشان مشخص مي ‌شود . مسئولان و مجريان نظامهاي آموزشي بايد باور كنند كه نظريه‌ها و اجراي برنامه‌هاي درسي عناصري انفكاك ناپذير هستند و تاثير متقابل بريكديگر دارند ،‌نظريه‌ها عمل را هدايت مي‌كنند و بالعكس داده‌هاي حاصل از عمل موجب اصلاح ، رشد و تكامل نظريه‌ها مي‌شوند . نظريه‌هاي تدريس و يادگيري جهت دهنده فكر و نگرش معلمان هستند و چهارچوب عملي آنان را در فرآيند اجرا شكل مي دهند . نظريه‌ها بدون عمل تفكري است ايستا ، و عمل بدون مباني نظري ، حركتي كوركورانه است .( شعباني ، 1382، ص1) .

 امروزه نقش تعليم و تربيت نسبت به گذشته دگرگون شده است . ديگر برخلاف گذشته نقش آموزش و پرورش فقط تعليم صرف نيست بلكه به همان نسبت كه بودجه‌هاي كلان به آموزش و پرورش اختصاص داده مي‌شود انتظارات و توقعات از اين نهاد نيز افزايش يافته است . مدرسه علاوه بر فراهم آوردن فرصتهاي يادگيري بايد به فكر رشد همه جانبه دانش آموزان باشد رشد ذهني ، رشد جسمي ، رشد اجتماعي ، رشد عاطفي و … همه بايد مدنظر قرار بگيرند . بايد به نقش يادگيري در دانش آموزان بيشتر توجه شود .

 چون وظيفه اصلي و اساسي معلم در تدريس راهنمايي دانش آموزان براي يادگيري است . لذا او بايد با استفاده از شيوه‌هاي گوناگون در موقعيت‌هاي مختلف ، دانش آموزان را فعالانه با مطالب مورد مطالعه و موقعيت‌هاي يادگيري درگير نمايد . مشاركت دانش آموزان در فرايند يادگيري آنقدر مهم است كه بعضي از متخصصين تعليم و تربيت ميزان مشاركت دانش آموزان در فعاليتهاي يادگيري را به عنوان ملاكي براي ارزيابي معلمين مطرح نموده‌اند .

در تدريس ، معلم با نقش راهنمائي كه دارد فراگيران را به سوي برنامه‌هاي درسي فرا مي‌خواند و بين فراگيران و محتواي برنامه‌هاي درسي تعامل به وجود مي آيد ، از نگاه ديگري كه به امر تدريس مي‌كنيم بعد ديگر فعاليتهاي متقابل معلم و فراگير هستند كه معلم نقش برانگيزاننده فراگير به سوي تجربه و عمل و يا تفكر براي درك مطالب درسي را به عهده دارد .( اديب نيا ، 1385)

 در كشور ما در دهه‌ي اخير نقاط ضعف آموزش سنتي بيش از پيش نمايان شده و اين امر باعث شده كه متخصصين تعليم و تربيت روش آموزش گروهي ومشاركتي را پيشنهاد دهند . از جمله علي شريعتمداري ( 1375) با انتقاد از نحوه‌ي تاليف كتب درسي ، به دليل عدم ايجاد سوالات اساسي در ذهن دانش آموزان براي رسيدن به نوآوري علمي ، عنوان داشت : دگرگوني شيوه آموزشي در مدارس كشور براي بالا بردن سطح علمي جامعه ضروري است . ايشان عنوان مي دارند : شيوه آموزش بايد به گونه‌اي باشد كه دانش آموزان پس ا ز طي دوره آموزشي در مدارس كشور براي دادن طرح و ايده‌هاي نوين علمي آماده باشد . معلمان امروز بايد نگرشي باز داشته باشند .

 يعني آماده باشند تا رويكردهاي مختلف را بيازمايند و پذيراي اطلاعات تازه درباره يادگيري و يادگيرندگان باشند آنها همچنين بايد روشهاي مختلف را بكار گيرند تا اينكه كشف كنند كداميك به نحو بهينه منجر به يادگيري دانش آموزان مي‌شود ، معلمان آينده بايد از حالت سنتي تغيير يافته به چيزي بدل شوند كه كارل راجرز[3]« تسهيل كننده يادگيري » وكلر[4]« مهندس آموزشي[5] » يا « مدير اقتضايي [6]» مي‌نامند ش( سيف ، 1380)

روشهاي مختلفي براي تدريس وجود دارد يكي از الگوهاي تدريس كه در سالهاي اخير مطرح شده الگوي مبتني بر روش همياري است . به نظر آلسون كنگ( آقا زاده 1383، ص 93 – 91) در يادگيري از طريق همياري نقش معلم از « داناي صحنه كلاس به راهنماي عمل » تغيير مي‌يابد . دانش آموزان بصورت گروهي به يادگيري اقدام مي‌كنند .

ولي پيشرفت آنان در يادگيري بصورت انفرادي سنجيده مي‌شود يادگيري از طريق همياري داراي نظم و ساختار است و تمركز اساسي‌اش بر اطمينان يافتن از رخ دادن يادگيري است .

 يادگيري از طريق همياري ،‌مهارتهاي برقراري ارتباط دانش آموزان را مي‌طلبد و آنها را ارتقاء مي‌دهد موفقيت گروه به ميزان اثر گذاري تعاملات ميان اعضاء گروه بستگي دارد . پيش از آنكه يادگيري از طريق همياري آغاز شود . دانش آموزان بايد برخي مهارتهاي مورد نياز براي تعامل موفق گروهي را بياموزند ، مهارتهايي نظير : تعبير و تفسير واژگان و جملات براي درك و فهم بهتر و ارائه و دريافت بازخورد – خودداري از مجبور كردن گروه به پذيرش نظرات – ايجاد فرصت براي بيان ايده‌ها ( آقا زاده ، 1383 ، ص 92)

هرگاه صحبت از روشهاي تدريس مي‌شود عموماً نحوه تعامل معلم با دانش آموزان مطرح مي‌شود اما كمتر به نحوه تعامل دانش آموزان با يكديگر توجه مي شود در رابطه با تعامل دانش آموزان در كلاس درس سه رويكرد وجود دارد : رقابتي – انفرادي – مشاركتي .

در رويكرد اول آنها مي‌توانند با هم در رقابت باشند تا ببينند چه كسي بهترين است .

 در رويكرد دوم دانش آموزان مي توانند بطور انفرادي كار كنند ، در اين رويكرد معلم مرجع اصلي است ،‌و اين مهمترين نقش يادگيري انفرادي است ، در رويكرد سوم دانش آموزان به طور مشاركتي با هم كار مي‌كنند و در قبال يادگيري يكديگر احساس مسئوليت مي‌كنند . زماني كه همكلاسانشان نياز به كمك داشته باشند به كمك آنها مي‌شتابند و موفقيت ديگران ،‌موفقيـت آنها و شكست ديگران ، شكست آنها محسوب مي شود ، اين رويكرد كه يادگيري مشاركتي ناميده شده ، موجب يادگيري عميق‌تر و خلاقيت و نوآوري بيشتر در دانش آموزان مي‌شود .( شافر[7] ، 2002، به نقل از كرامتي 1384)

 در روش يادگيري مشاركتي برخلاف آموزش سنتي و انفرادي معلم صرفاً يك منبع تسهيل كننده است و دانش آموزان وادار به مشاركت فعال در فرآيند يادگيري مي‌شوند ، لذا چنين مشاركت فعالي منجر به يادگيري بهتر و عميق‌تر مطالب مي‌شود . تحقيقات بسياري امتيازات و برتري‌هاي روش يادگيري مشاركتي را بر آموزش انفرادي آشكار ساخته‌اند . يكي از اين امتيازات تاثيرمثبت آن بر پيشرفت تحصيلي است كه جانسون و همكاران 1981 واسلاوين 1983 به آن پرداخته‌اند .

 با توجه به نتيجه تحقيقات مبني بر اينكه روش يادگيري مشاركتي در مقايسه با روش يادگيري انفرادي سبب پيشرفت تحصيلي و يادگيري بهتري در يادگيرندگان مي‌شود ، اماهنوز مدارس ما به طور جدي به اين امر نپرداخته‌اند و پياده كردن روش يادگيري مشاركتي را وقت گير مي‌دانند ، پس لازم است كه پژوهشها و تحقيقات بيشتري در اين زمينه انجام شود ، تحقيق حاضر و پژوهش‌هاي ديگر در اين زمينه مي‌تواند محركي براي جلب توجه متخصصان و برنامه ريزان تعليم و تربيت كشور در راستاي نگاهي تازه به شيوه‌هاي تدريس باشد ، بنابراين انجام اين تحقيق در اين زمينه مي‌تواند مفيد باشد و در جاي خود به تحقيقات بيشتر درباره شيوه‌هاي تدريس بينجامد.

فصل دوم

ادبيات پژوهش

يادگيري چيست ؟

 براي رويارويي با انبوه چالشهايي كه آينده در دل خود پنهان داشته است ، جامعه بشري در تلاش براي رسيدن به آرمانهايي چون صلح ، آزادي و عدالت اجتماعي ، آموزش وپرورش را سرمايه‌اي اجتناب ناپذير مي داند.( ژان دلور ، رئيس كميسيون بين‌المللي آموزش و پرورش قرن بيست و يكم ، به نقل از اديب نيا )

از نظر اديب نيا ( 1385) يادگيري به معناي تغيير در رفتار ، از راه تجربه (‌تاثير متقابل فرد بر محيط و محيط برفرد )‌ در انسان ايجاد مي شود و مشتمل بر طرز تفكر ، مهارت‌هاي ذهني و مهارت‌هاي فيزيكي است .بنابراين نقش استراتژيك ونهادي مدرسه همانا ايجاد يادگيري در فراگيران است .

 نظريه‌هاي مختلفي در مورد يادگيري است كه اهم آن عبارتند از :

 الف ) يادگيري رفتار گرايان

يادگيري از اين ديدگاه عبارتست از تغييرات كم و بيش دائمي در رفتار بالقوه كه در اثر تجربه حاصل مي‌شود ( به نقل از نوروزي و ديگران ، 1382)

 بر طبق اين نظر ،‌تغييرات موقتي در رفتار مانند هيجانات ،‌ خستگي و نظاير آنها يادگيري به حساب نمي ايند از طرفي تاكيد بر اين است كه تغييرات حاصل در رفتار بر اثر تجربه رخ داده باشد . همچنين رفتار بالقوه براي اين اطلاق ميشود كه گاهي رفتار يادگرفته شده ممكن است در ظاهر مشهود نباشد .( نوروزي ، 1376 ، ص 16و 17)

ب) يادگيري از ديدگاه شناخت گرايان

 1- يادگيري مستقل از تقويت صورت مي گيرد 2- ذهن فعال است 3- نقش معلم تسهيل كنندگي است، لذا تعامله سه جانبه ( معلم – دانش آموز- محيط ) وجود دارد .

4- دانش آموزان فعال و پويا و كاوشگرند .

5- مطالب بايد بر تحول رواني دانش آموزان مبتني باشد و اندازه‌گيري رشد عقلاني آنها در فضايي آزاد با طرح سوالات متوالي انجام مي‌پذيرد .

6- معلم مطالب خود را در ابتدا بيان نمي‌كند بلكه زمينه لازم را براي تفكر وپويايي فراهم مي‌سازد و از طريق ايجاد مسئله ، فرآيند حل آن را در دانش آموزان تقويت مي‌كند.( اديب نيا ، 1385)

3) يادگيري از ديدگاه فراشناخت

 يادگيري از اين ديدگاه عبارتست از آگاهي ، هدايت وسازمان شناخت فرد ( سيف ، 1379)

 فرا شناخت به معناي « شناسايي و دانش انسان نسبت به فرايندها و توليدات شناختي خود ( اديب نيا ، 1385) .

 استراتژيهاي ياد دهي ويادگيري به عنوان ابزاري طبيعي در كلاس درس بكار برده مي شوند تا اسباب تغييراتي مطلوب را بوجود مي‌آورند ، كار بست اين استراتژي‌ها مي‌تواند به حق زمينه درگيري علمي ، شادابي عاطفي ، سازندگي وخلاقيت ، پختگي و بلوغ فكري و خود مسئوليت پذيري اجتماعي را در دانش آموزان فراهم آورد و همزمان حس اعتماد به نفس آنها را در جهت يادگيري تقويت كند تا با حداكثر انرژي از طريق خود راهبري به امر يادگيري بپردازد و با مشاركت ساير دانش آموزان ،‌گروههاي فعال را تشكيل دهند و كليه فرايندهاي يادگيري كلاس را آگاهانه زير نظرداشته باشند . از اين طريق مي‌توان زمينه به قدرت رساندن علمي خود شاگردان را به طور واقعي فراهم كرد .( اديب نيا ، 1385)

 ايجاد جو مناسب ، صميمي و فضاي راحت در كلاس از مهمترين اركان يادگيري مي باشد كه اضطراب و نگراني يادگيرندگان را كاهش مي دهد ، بايد به عقايد دانش آموزان احترام گذاشت .

 در تصميم‌گيريهاي خود از آنان نظر خواهي كنيم . اعتماد كردن به يادگيرندگان باعث رشد شخصيت آنها مي‌شود ابراز نظر در كلاس توسط فراگيران شور و شوق به يادگيري ايجاد مي كند بايد به گونه‌اي عمل كرد تا دانش آموزان سرشار از هيجان و شادي شوند زيرا در اين حالت سخت كوشا‌ترند كه مي‌تواند با استفاده از بيانات شورانگيز ، عوامل شادي بخش مثل سرود ، نمايش ، بازي ، سرگرمي ، مسابقه و …. اين جو را ايجاد كرده توجه به علايق آنها نيز مهم مي باشد . همچنين اگر نسبت به ما احساس رابطه نزديكي كنند گوش دادن به مسائل و مشكلات يادگيرندگان و آشنايي با حالات رواني – عاطفي يادگيرنده در ايجاد فضاي بدون فشار در كلاس موثر است . خوش اخلاق بودن معلم ،‌باعث ايجاد آرامش و جذب يادگيرنده به كلاس درس و محتواي آموزش موثر است .( محبوبه غفوريان ، اينترنت ، 1387)

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی را به قیمت 18900  تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://faraproje.ir/?p=7987
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله مقايسه تاثير الگوی مبتنی بر روش مشاركتی و الگوی مبتنی بر روش يادگيری انفرادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.