0
0

مقاله افزایش سازگاری زناشویی و بهبود باورهای ارتباطی زنان

35,900 تومان

در این مقاله به افزایش سازگاری زناشویی و بهبود باورهای ارتباطی زنان پرداخته شده است, که شامل 48 صفحه و در قالب word می باشد.

بخشی از مبانی نظری و پیشینه تحقیق افزایش سازگاری زناشویی و بهبود باورهای ارتباطی زنان

 

 

2-2-موضع‌گیری‌های نظری در خصوص سازگاری زناشویی

2-2-1-تعریف سازگاری زناشویی

اسنایدر[1](1976) سازگاری زناشویی را مفهومی چند بعدی در نظر می‌گیرد که عناصر متنوع از جمله کیفیت رابطه و کیفیت تعاملات، اوقات فراغت، همبستگی، توافق بر مسائلی مثل امور مالی، تربیت فرزندان و تاریخچه استرس‌ها و فشارهای خانوادگی تعریف می‌کند بر خلاف رویکرد اسنایدر، اکثر محققان سازگاری زناشویی را مفهومی تک بعدی در نظر می‌گیرند و مقیاس‌هایی را جهت ارزیابی کلی رابطه زناشویی مورد استفاده قرار می‌دهند (دنیس سوزو[2]،2004)‌‌.‌

سازگاری زناشویی [3]را می‌توان به عنوان نظام خانواده یا حتی بخشی از تامین نیروهای تامین حیات و احیا کننده خانواده دانست‌‌.‌‌ براساس نظریه لاک و والاس[4]، سازگاری زناشویی به معنای برون سازی هریک از زوجین در موقعیت زمانی معین تعریف شده است (علی اکبر دهکردی، 1389: به نقل از عرب 1394)‌‌.‌

سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که به طور وسیع در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد‌‌.‌‌ این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون، رضایت زناشویی، شادکامی زناشویی، ثبات زناشویی، مرتبط است‌‌.‌‌ در حالی که اصطلاحات قبلی هر کدام یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند”سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌اید زیرا لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگوهای مراوده‌ای است‌‌.‌‌ از این رو سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی میان زن و شوهر است(قربانعلی پور و همکاران، 1387)‌‌.‌

2-2-2-عوامل موثر در سازگاری زناشویی

ازدواج بخشی از ساختار جامعه است و نهادی همگانی است اما به نظر می‌رسد اهداف اصلی آن با گذشت زمان تغییر کرده است به گونه‌ای سنتی‌،‌ ازدواج وسیله‌ای بوده است که جامعه آن را برای مهار رفتار جنسی، پرورش فرزندان، و حفاظت اقتصادی واحد خانواده بکار می‌برده است، اما به نظر می‌رسد امروزه این دلایل تغییر کرده است‌‌‌.‌‌ امروزه جوانان بدون بستن پیمان زناشویی رابطه جنسی برقرار می‌کنند و نیز بسیاری هم به خیال ازدواج بدون فرزند، ازدواج می‌کنند(برنشتاین، برنشتاین، 1389)‌‌‌.‌‌

با وجود اینکه مشابهت در متغیرهایی مثل شخصیت، سن، وضعیت اجتماعی اقتصادی، ارزش‌ها، اعتقادات مذهبی، قومیت و سایرموارد در ثبات و رضایت مندی ارتباط زناشویی موثر است‌‌‌.‌‌ (لی کن[5]،2002)‌‌‌.‌‌ اما نتیجه تحقیقات اخیردر این موارد پیچیده و متفاوت است(هاروی،1388)‌‌‌.‌‌ در ادامه اشاره‌ای به این عوامل و تاثیرات آنها می‌شود‌‌‌.‌‌

  • مذهب

هیلر و وود [6](2000)‌‌‌.‌‌ با در نظر گرفتن شباهت هایی مذهبی، تفاوت چندانی در میزان صمیمیت با زوج‌هایی یهودی که با غیر یهودی ازدواج کرده بودند و آنهایی که با هم کیشان خود ازدواج کرده بودند نیافتند‌‌.‌ اما در تحقیق مشابهی در ایران توسط احمدی و همکاران(1382) انجام شد‌‌.‌ نتیجه نشان داد که شباهت در میزان مذهبی بودن، و شباهت در نوع مذهب، با رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معناداری دارد‌‌.‌

  • قومیت

تحقیقات نشان می‌دهد در مورد ازدواج‌های بین قومی، تصورات کلیشه‌ای مبنی بر اینکه این نوع ارتباطات محکوم به شکست است، مردود است‌‌.‌ گاینیز و برنان [7]شواهدی ارائه کرده‌اند که زوج‌های برون قومی به شرطی که تفاوت‌های خود را درک کنند نه اینکه تحمل کنند، موفق‌اند و این در صورتی ممکن است که زوج‌ها هریک فرهنگ ارتباطی خاص خود را در نظر گرفته و یکدیگر را به لحاظ تفاوت فرهنگی، در رشد خویش موثر بدانند به عنوان مثال نگی و اشنایدر[8](2000) عنوان می‌کنند که تفاوتی بین میزان رضایت مندی زوج‌های امریکایی_مکزیکی با زوج‌های سفید پوست امریکایی نیست‌‌.‌ محققین خاطر نشان کرده‌اند که بازسازی مجدد و سریع و ناگهانی تساوی طلبی یک زوج در مقایسه با ابعاد ارتباطات تکمیلی اثری جز پایان دادن به نقش و کارایی خانواده نخواهد داشت و بر توانایی جهت اخذ تصمیم مشترک تاثیر گذار خواهد بود‌‌.‌

  • سطح روان شناختی

تفاوتهای فردی در سطح روانشناختی مثل تاریخچه و سابقه تروما با عملکرد زوج‌ها مرتبط است‌‌.‌‌ نلسون و ومپر [9](2000) تروما‌های زوجین تحت درمان که هر دوی آنها از سوء استفاده شدن در کودکی رنج می‌برند با زوج‌های که فقط یکی از انها دارای چنین سابقه‌ای بود، مقایسه کردند در مقابل گروه کنترل که هیچ کدام چنین ترومایی نداشتند زوج‌هایی گروه اول رضایتمندی کمتری در زندگی نشان دادند‌‌.‌

همچنین لو – ویزل و امپر [10](2001) به این نتیجه رسیدند که زوج‌هایی که یکی ازبازماندگان حوادث یا تشخیص اختلال استرس پس از سانحه بودند، به ویژه هنگامی که فرد صدمه دیده خاطرات خود را بازگو می‌کند و رفتارهای خصمانه بروز می‌داد،کیفیت رضایتمندی زناشویی به شدت افت می‌کرد‌‌.‌

وات [11](2002) در تحقیقی اعلام داشت که زوج‌هایی که دارای خانواده‌های الکلی بودند در زندگی زناشویی خود نارضایتی و بی ثباتی بیشتری نشان می‌دادند و نیز بنزن و کاین [12](2002)‌‌.‌‌ بیان نمودند، وقتی یکی از زوج‌ها افسرده باشند، فشارهای زندگی زناشویی مانند خستگی عاطفی، نگرانی مداوم، احساس بی ارزشی، و بی انرژی کردن در خلق و خوی طرف مقابل اشکار می‌شود‌‌.‌

  • فرزندان

یکی دیگر از متغیرهای مورد توجه، وجود یا عدم وجود فرزند در زندگی است‌‌.‌ تحقیقات اخیر نشان می دهد که نزدیکی و صمیمیت زناشویی یک تا سه سال بعد از تولد فرزندان کاهش می‌یابد(ایریان و پتین[13]2002)‌‌.‌ تفاوت در تمایل بچه‌دار شدن نیز می‌تواند در کاهش صمیمت ازدواج موثر باشد‌‌.‌‌ دمو و کاکس [14](2000)‌‌.‌‌ در خانواده‌هایی که دارای فرزند کوچک بودند به این نتیجه رسیدند در صورتی که تعهد قوی زناشویی وجود داشته باشد و هیچ یک از زوجهه افسرده نباشند و مهارت‌های ارتباطی خوبی برای حل مسئله بکار گیرند، بیشتر زوج‌ها بعد از سازگاری اولیه به مرحله رضایت‌مندی می‌رسند‌‌.‌

  • دائم یا موقتی بودن رابطه

مور، مک کاب و برینگ [15](2001)‌‌.‌‌ وضعیت ارتباطی زوج‌هایی که به صورت رسمی ازدواج کرده‌اند با زوج‌هایی که بدون ازدواج رسمی زندگی می‌کنند، از نظر شاخص‌هایی صمیمیت و سازگاری مقایسه کردند‌‌.‌‌ ارتباط و گفتگوی دوستانه بین زوج‌هایی که رسما ازدواج کرده بودند از آنهایی که نامزد بودند کمتر بود اما میزان صمیمیت یکسان بود‌‌.‌ ازدواج‌هایی رسمی و غیر رسمی از نظر صمیمیت و سازگاری در مقایسه با ازدواج‌های کوتاه مدت دارای همدلی و توافق بیشتری بودند‌‌.‌

 

  • جنسیت

جنسیت ساختاری چند بعدی و پیچیده است‌‌.‌ تاثیر جنسیت بر ارتباطات صمیمانه به طور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است‌‌.‌ استیلی[16] (2001)به این نتیجه رسید که زنان ارتباطات گفتاری را به عنوان جریان عادی تدوام ارتباط می‌دانند، در حالی که مردان بیش از زنان به فعالیت‌های مشترک جهت دوام ارتباط اهمیت می‌دهند‌‌.‌

کیکیلت و همکاران [17](2001)‌‌.‌‌ خاطر نشان می‌سازندکه تجارب زنان و مردان در تعارضات برعکس ارتباط کار امد، اثر متفاوتی بر سلامتی دارد‌‌.‌ یعنی رابطه بین روابط نامناسب وسلامتی پایین در زنان بیش از مردان است‌‌.‌ این امر در مورد سرطان،بیماریهای قلبی،دردهای مزمن و حاد و عوارض کلی ناشی ازمرگ و میر بیماری،بیشتر صادق است‌‌.‌

  • شخصیت

شخصیت افراد هم می‌تواند در رضایت مندی و هم در ثبات روابط دخیل باشد‌‌.‌ لی کن (2002) در مورد ارثی بودن ویژگی‌های شخصیتی منفی بحث کرده است‌‌.‌ او معتقد است چنانچه یکی از دوقلوهای همسان طلاق بگیرد احتمال طلاق دیگری بالاست‌‌.‌ واتسون، هوبارد و وایس[18](2000) ارتباط بین پنج خصوصیت شخصیتی مهم روان نجوری، گشودگی[19]، توافق، همدلی، وظیفه شناسی، عواطف مثبت و منفی را با رضایت‌مندی زناشویی بررسی کردند‌‌.‌ کسانی که دارای نگرش مثبت بیشتری بودند رضایت‌مندی خود را بیشتر اعلام کردند‌‌.‌ توافق و گشودگی و وظیفه شناسی عوامل پیش بینی کننده رضایت‌مندی زناشویی هستند و روان نجوری رابطه معکوس دارد‌‌.‌

  • فرایندهای عاطفی

گاتمن(2000) احساسات مثبت راکه در آن زوج‌ها نگاه کلی و مثبتی به رابطه خود دارند و اینکه به پیام‌های منفی شریکشان بی غرضانه نگاه می‌کنند را بررسی کرده است‌‌.‌ نتیجه انکه این فرایندها در تدوام ارتباطات شاد مهم هستند و نیز فرایند مخالف،یعنی احساس منفی مخرب ارتباط شاد است‌‌.‌ گاتمن نسبت پنج به یک ارتباطات مثبت به منفی را به عنوان شاخص زوجهای کار امد مطرح نموده است‌‌.‌

فینی [20](2002) در مطالعه ایدر مورد دلبستگی روابط زناشویی و رضایت مندی به این نتیجه رسید که تضمین علاقه مندی بیشتروفراوانی رفتارهای مثبت زوج ناشی از رضایت مندی در ازدواج است‌‌.‌‌ افراد مردد و نامطمئن و به ویژه کسانی که دلبستگی نا ایمن دارند،بیشتر در مورد رفتارهای طرف مقابل به ویژه رفتارهای منفی اش واکنش نشان می‌دهند‌‌.‌ در سازگاری زناشویی انواعی از فرایندهای شناختی به خصوص اسنادی به چشم می‌خورد به علاوه ادراکات، نگرش‌ها و برخی تعصبات‌ شناختی و اجتماعی بررسی شده است‌‌.‌

فرانک فینچم و همکارانش(2000) در یک تحقیق پانزده ساله ارتباط روشنی بین سبک‌های اسنادی و رضایت زناشویی مشاهده نمودند‌‌.‌ به طور کلی فرافکنی علت رویدادهای منفی به زوج، در نظر گرفتن عامل کلی‌تر و با ثبات‌تر، تصور عمدی بودن رفتار همسر و قابل سرزنش بودن آن، بروز انگیزه‌های خودخواهانه زوج‌های افسرده را متحمل تر می‌کند و سطح رضایت مندی را کاهش میدهد وقتی همسری، همسر خود را مسئول حوداث منفی زندگی بداند، ارزیابی کلی اش از ارتباطش کاهش می‌یابد‌‌.‌ به علاوه توجه انتخابی[21]به رفتارهای منفی زوج و تغییر رفتارهای مثبت زوج به وسیله فیلتر شناختی منفی، ناشی از افسردگی است‌‌‌(هیمن[22]، 2001  )‌‌.‌

  • روابط جنسی

مطالعه اسپرچر در (2002) نشان داد رضایت جنسی و رضایت زناشویی برای زن و مرد هم در ازدواج دائم و هم در رابطه به هم مربوط است،اما بررسی‌های پیش بینانه نتواست اطلاعات مفیدی ارائه دهد چون رضایت جنسی و کیفیت ارتباط ممکن است همزمان بر هم اثر بگذارند‌‌.‌ در رابطه با مسئله طلاق آنهایی که نارضایتی جنسی داشتند بیشتر خواهان جدایی بودند و کسانی که روابط جنسی بیشتری داشتند روابط طولانی‌تری ادامه دادند‌‌.‌‌ رابطه رضایت زناشویی و رضایت جنسی در زنان بیشتر از مردان است‌‌.‌

2-2-3-جنسیت و سازگاری زناشویی

برم[23](1981) در بررسی‌های خود به این نتیجه رسید،که به نظر می‌رسد جنسیت در بعضی از نقاط چرخه زندگی زناشویی می‌تواند در شادتر ساختن افراد موثر باشد‌‌.‌ جنسیت همچنین ممکن است در فوایدی که افراد از ازدواج برداشت می‌کنند نیز تاثیرگذار باشد‌‌.‌ برنارد[24](1972) عقیده ازدواج‌های مردانه و ازدواج‌های زنانه را برحسب تفاوت هایی مربوط به روش هایی که مردان و زنان ازدواجشان را ادراک می‌کنند و انتظارات متفاوتی که برای ازدواجشان در نظر می‌گیرند، مطرح کرد‌‌.‌ او گزارش داد به نظر می‌رسد ازدواج، نیازها و علائق مردان را نسبت به زنان بیشتر و بهتر براورد می‌کنند‌‌.‌ واینکه مردان متاهل آشفتگی روانشناختی کمتر و سلامت فیزیکی و روانی بیشتری را نسبت به مردان مجرد تجربه می‌کنند‌‌.‌

یکی از تفاوت‌های عمده در ازدواج‌های زنان و مردان این است که تغییر سبک زندگی به عنوان یک شوک به ویژه در زنان تجربه شده است‌‌.‌ شغل زن اغلب مکان دوم را نسبت به شغل مرد می‌گیرد‌‌.‌‌ و اغلب زنان باید مسولئت بزرگتری را برای کارهای خانه به عهده بگیرند(برنارد،1972)‌‌.‌

در مطالعه‌ای که توسط وانفوسن [25](1981) در مورد روابط زناشویی و استرس زندگی انجام گرفت، نشانه دیگری از تفاوت‌های جنسی در ازدواج اشکار شد‌‌.‌ وانفوس گزارش کرد که برای شوهران،حمایت موثر زنان درتایید و صمیمیت، با افسردگی کمتر انها در زمینه استرس شغلی رابطه دارد؛ در حالی که افسردگی کمتر و بهتر بودن برای زنان با سودمندی و عدم اختلاف درباره کارهای روزمره مرتبط است‌‌.‌

یافته‌های چندی در توافق با ایده برنارد در مورد ازدواج‌های متفاوت مردان و زنان وجود دارد‌‌.‌‌ هرچند که ازدواج‌های زودهنگام با رضاین زناشویی برای هر دو جنس رابطه معکوس دارد (لی،1977)‌‌.‌ همچنین زنان بیشتر از مردان به گزینه طلاق اندیشیده‌اند(بوث و وایت[26]،1980)‌‌.‌

تحقیقات نشان می‌دهد منابع بیشتر فردی، در دسترس با کیفیت بیشتر زناشویی همراه است‌‌.‌ تحصیلات‌ و سن در اول ازدواج در ارزیابی از کیفیت زناشویی موثر بوده اند‌‌.‌ (بامپت و سویت[27]،1972)‌‌.‌

ادبیات پیشین سازگاری زناشویی نشان می‌دهد که در مراحل مختلف دوره زندگی زناشویی، تجربه ازدواج برای مردان و زنان متفاوت است‌‌.‌ این پیشینه نشان می‌دهد در طول مراحل اولیه ازدواج زنان و مردان در سطح بالایی از سازگاری قرار داشته و مشابهت بیشتری را دارند؛ در حالی که در ادامه عوامل چندی وجود دارد که تجربه زناشویی را در زنان و مردان متفاوت می‌سازد و سازگاری بالاتری در مردان نسبت به زنان به وجود می‌اورد شرایط و مقتضیات زندگی (استرسورهای بیرون از خانواده و داخل خانواده) ومنابع شخصی ممکن است بر سازگاری زناشویی تاثیر بگذارد‌‌.‌ استرس‌های زندگی که مربوط به شرایط بیرون و درون زندگی خانوادگی است که ممکن است سازگاری زناشویی را کاهش دهند‌‌.‌ در حالی که دسترسی به منابع شخصی ممکن سازگاری زناشویی را افزایش می‌دهند(بیرد[28]،1986)‌‌.‌

 

 

اطلاعات بیشتر

نوع فایل

word

تعداد صفحات

48

حجم فایل

109 کیلوبایت

نقد و بررسی‌ها

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مقاله افزایش سازگاری زناشویی و بهبود باورهای ارتباطی زنان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.