بخشی از مبانی نظری و پیشینه تحقیق روابط فرازناشویی زوجین
2-1. فرا زناشویی
2-1-1. تعریف فرا زناشویی
واژه «خیانت»، به معناي نقض و عمل نکردن به تعهداتي است که فرد از قبل به رعايت آن متعهد و ملتزم شده است. لغتنامه دهخدا در بیان معنای خیانت، از واژگانی همچون نقض عهد، پیمانشکنی و بیوفایی سود جسته است (دهخدا،1396، ذیل واژه خیانت). در مقابل این واژه، معمولاً واژه وفا و وفاداری که به معنی التزام عملی به مفاد میثاق و تعهد است، به کار میرود. خیانت و وفا، واژههای عامی هستند که در غالب حوزههای رفتاری، اعم از فردی و اجتماعی، به معنای بیوفایی و نقص عهد و نیز وفاداری و تعهد ورزی بهکاربرده میشوند (شرفالدین و صالحی زاده،1395).
در حوزه خانواده و روابط جنسی ناشی از پیمان زناشویی، واژه «روابط فرا زناشویی»، بیانگر برقراری روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده و اقتضای پیمان زناشویی و بهبیاندیگر، از گونههای مختلف نقض و تخلف در التزام عملی به رعایت موازین پیمان زناشویی از سوی همسران شمرده میشود. بهعبارتدیگر، روابط فرا زناشویی به معناي برقراري رابطه عاطفی، جسمی (جنسی) با فردي غیر از همسر میباشد که این عمل یک حادثه آسیبزا و تکاندهنده بین فردي براي شریک زندگی آسیبدیده است (روستایی، بدیهی زراعتی، پوراکبران و رجبزاده،1395).
اکثر روانشناسان خیانت زناشویی را عبور فرد از مرز رابطه زناشویی با برقراري صمیمیت فیزیکی یا عاطفی با فردي خارج از رابطه تعریف میکنند (صفایی،1393). البته، لازم به یادآوری است که خيانت به همسر، امري طرفيني و شامل خيانت زن به شوهر، يا خيانت شوهر به زن ميشود و ازنظر قانون، هر دو مصداق خيانت شمرده ميشوند. اگرچه طبق شواهد عيني و مطالعات انجامشده، به لحاظ فراواني معمولاً تعداد مرداني که به همسران خود خيانت ميکنند، از تعداد زناني که به شوهران خويش خيانت ميکنند، بيشتر است. ولي تحقيقات انجامشده توسط برخي مؤسسات خارجي در برخي کشورها، نشان ميدهد که در سالهاي اخير فراواني زنان خیانتکار نسب به قبل بیشتر شده است. براي نمونه مؤسسهای در بریتانیا[1]، در يکي از پژوهشهای خود نشان داد که از 3000 شرکتکننده،20 درصد زنان به خیانت به همسران خود اعتراف کردهاند (صفایی،1393).
لوسترمن[2] (2016)، معتقد است خیانت زمانی اتفاق میافتد که یکی از زوجین بر این باور باشد که زندگی او وفادارانه و تکهمسری است درصورتیکه زوج دیگر بهطور پنهانی این پیمان را شکسته باشد. در سالهای اخیر تعریف روابط فرا زناشویی بسط یافته است و حوزه گستردهتری از رفتارها را شامل میشود. بهعنوان نمونه این مقوله میتواند رفتارهایی مانند داشتن رابطه نامشروع، فریب دادن، آمیزش جنسی، دیدن پورنوگرافی، صمیمیت فیزیکی زیاد با فردي دیگر غیر از همسر مانند گرفتن دستها و نوازش کردن و حتی صمیمیت عاطفی فراتر از روابط دوستانهی معمولی با فردي غیر از همسر را دربر گیرد؛ بنابراین میتوان هر رفتاري را به که به نقض پیمان ازدواج میان دو نفر منجر میشود تحت عنوان روابط فرا زناشویی طبقهبندی کرد (هرتلین[3]،2015).
2-1-2. انواع روابط فرا زناشویی
در یک طبقهبندي رایج، دو نوع خیانت معرفیشده است: خیانت جنسی و خیانت عاطفی.
2-1-2-1.خیانت جنسی
خیانت جنسی عبارت است از ارتباط جنسی خارج از ازدواج با فرد دیگر، بدون اطلاع و یا رضایت همسر (هرتلین،2015). طبق بررسیها و نظريات مشاوران و روان شناسان كه در زمینه رابطه نامشروع جنسي به مطالعه و تحقيق پرداختهاند، عوامل مختلفي میتواند موجب گرايش افراد به رابطه نامشروع جنسي شود. در ادامه، به بررسي برخي از اين عوامل میپردازیم:
- نارضايتي از روابط عاطفي و عدم صميميت ميان زوجين: در ميان برخي از زوجين بهمرور زمان يك نوع جدايي عاطفي و روابط كور به وجود میآید و راحتتر به جدايي عاطفي تن میدهند. تحريك نشدن و عدم كنجكاوي نسبت به مسائل فردي ديگر موجب میشود فرصت ايجاد روابط جديد جنسي و ساير روابط عاطفي و گشودن راههای جديد بين دو زوج پيش نيايد و در اين ميان، زوجين براي رسيدن به روابط عاطفي مناسب و ارضاي احساسات و عواطف ممكن است به روابط نامشروع روی آورند (روبینستین و ایوانیر[4]،2015).
- نارضايتي از رابطه جنسي: بعضي زوجها در اين موارد از روبرو شدن با مشكلي كه دارند، میگریزند و به درمان آن میپردازند. نبودن ميل جنسي، ناكارآمدي جنسي مانند ناتواني در روابط جنسي مطلوب و زود انزالي بهطور مزمن، امتناع از عشقبازی و رفتار جنسي، عدم تحریکپذیری جنسي، دير ارضاء شدن، عدم توانايي در اظهار عشق جسمي و عاطفي مسائلي هستند كه بيشتر مطرح میشوند. در اين موارد زوجين بهجای درمان مشكل موجود در رابطه جنسیشان، به دليل ناآگاهي يا احساس شرم و يا دلايل ديگر، مشكل را حلنشده رها كرده و نياز خود را با ايجاد رابطه نامشروع جبران میکند (امینیقمی،1390).
- تنوع طلبي: تنوعطلبی جنسی بر اساس تعریف، نقض تعهد رابطۀ دونفره است که به شکلگیری درجاتی از صمیمیت عاطفی و فیزیکی با فردی خارج از این رابطه منجر میشود (آویرام و آمیچای[5]،2015) عدهای از افراد معتقدند كه انسان در مدت طولاني نمیتواند روابط جنسي خود را به شکل تکهمسری ادامه دهد و وفاداري به همسر يك عقیده غيرعادلانه و قدیمی است؛ بنابراین میتوان گفت در بعضي موارد، چيزي كه به يك رابطه نامشروع عشقي ميانجامد، نياز به تجربه شور و عشق زياد و ميل به تجربه كردن يك رابطه جنسي جديد و ممنوع میباشد (شیردل،1390).
- انتقامجویی از همسر بیوفا: زماني است كه يكي از زوجها داراي رابطه نامشروع است و زوج قرباني براي برانگيختن حس حسادت و انتقامجویی از همسرش به رابطه نامشروع روي میآورد (لیتون تول[6]،2013). به تعبیری دیگر، همسري كه مورد بیوفایی قرار میگیرد، احساس اجحاف شديدي میکند. چنين احساسي افكار مختلفي را به ذهن میآورد و واکنشهای متفاوتي را میتواند به همراه داشته باشد كه گاهي اوقات نيز افكاري در ارتباط با گرفتن انتقام و مقابلهبهمثل به ذهن همسري كه مورد بیوفایی قرارگرفته، خطور مینماید (پروینیان،1390).
2-1-2-1-1. زمينه هاي خيانت جنسي
منظور از «زمينههاي خيانت جنسي»، آن دسته از ويژگيها، شرايط و موقعیتهایی است که هرچند مستقیماً و مستقلاً فرد را بهسوی روابط اباحهگرانه سوق نميدهند، اما در کنار ساير عوامل، همچون انگيزهها و التهابات جنسي و تمايل رواني به برقراري اين نوع ارتباط، اين زمينههای بالقوه امکان فرورفتن در انحراف و برقراري روابط جنسي اباحهگرانه را تسهيل و تشديد ميکنند. درهرحال، مراد از زمینههای خیانت، همه آن عوامل و شرايط ذهني و عيني است که انگيزه و تمايل به برقراري روابط جنسي غیرمجاز را در افراد تحريک و تشديد ميکند (کاوه،1396). گفتني است که زمینهها و شرایط، هرچند بهعنوان يک ويژگي محيطي و يک عامل تسهيلکننده روابط، کموبیش و به اشکال مختلف براي بسياري از افراد جامعه فراهم و مهياست، اما تنها برخي افراد به دلايل عمدتاً شخصي، از اين زمينهها در جهت برقراري ارتباط جنسي اباحهگرانه و کامجويي غیرمجاز بهره ميگيرند. برخي عوامل زمينهاي همچون ويژگيهاي شخصيتي، تیپهای رواني، ويژگيهاي موقعيتي، تربيت ديني و خرده مايههاي مذهبي، قوانين مدني، مکانيسمهاي اجراي قوانين، کنترلهاي محيطي و… در اين خصوص، چه بهصورت ايجابي و چه سلبي نقش تعيينکننده دارند (کار،1396).
ویژگیهای شخصیتی: داشتن دفتر کار مستقل، موقعيت شغلي مناسب خود يا همسر، داشتن ثروت، اشتهای زیاد جنسی، زیبایی ظاهری، مهارتهای ارتباطی و…، ازجمله سطوح عینی زمینهساز در برقراری روابط جنسی اباحهگرانه شمرده میشوند (شرفالدین و صالحی زاده،1395).
ویژگیهای شخصیتی را میتوان به دو دسته رفتاری و ابزاری تقسیم نمود. مراد از ویژگیهای رفتاری، تواناییهای ویژه افراد در برقراري ارتباط اباحهگرانه است. رفتارهايي همچون جلبتوجه طرف مقابل، با بهرهگيري از مهارتهاي کلامی، نفوذ به حوزه احساس و غلبه بر احساسات وي، ابراز احساسات به وي در جهت جذب و کشاندن وي بهسوی خود و… .
ويژگيهاي ابزاري مؤثر در برقراري ارتباط جنسي اباحهگرانه نيز عبارتاند از: وضعيت مالي خوب، دارا بودن موقعيت اجتماعي، زیباییاندام و ظاهر، شيک و باکلاس بودن، وجود مکان و محلی مناسب براي برقراري اين نوع ارتباط و… . (احمدزاده،1390).
نقش عذاب وجدان و احساس گناه در ارتباط: افزون بر عوامل بيروني و اجتماعي که در هر جامعه وظیفه پاسداري از هنجارهاي اجتماعي را بر عهده دارند، برخي عوامل دروني بازدارندهاي نيز در نظامهاي آموزشي و تربيتي و از رهگذر فرايندهاي جامعهپذیری پیشبینی شده است که غالباً از آنها تحت عنوان «کنترلهای درونی»، یاد میشود. از مهمترین اين کنترلها که درنتیجه التزام آگاهانه و معتقدانه فرد به رعايت آموزههاي الزامي و ترجيحي دين يا در پرتو ايمان و عمل صالح حاصل ميشود، تقواي الهي است. وجدان اخلاقی، نیز بهعنوان یکی دیگر از منبهات و واعظان دروني انسان است که نسب به نيات و اعمال ناپسند، همچون خيانت از خود واکنش نشان ميدهد. در موارد متعددي؛ زمينهها و شرايط محيطي براي سوقيابي فرد به انحراف فراهم بوده و کنترلهاي بيروني توان لازم براي مهار اراده طغيانگر او را ندارند؛ همين کنترلهای دروني است که گاه در عين ضعف، میتواند با اعمال شوكهاي رواني، او را از ارتکاب رفتار انحرافي باز دارد (کریمیان، کریمی و بهمنی،1394).
برخوردهای انتظامی و دولتی: بهصورت معمول برخي نهادهاي اجتماعي در جامعه، مسئول و متکفل تعليم و تربيت، جامعهپذیری و دروني کردن باورها و ارزشهای مورد اعتقاد جامعه در ساختار شخصيتي افراد جامعه ميباشند. برخي از نهادها نيز وظیفه نظارت بر محيط و کنترل روندهاي اجرايي و نحوه پايبندي عملي مردم و سازمانهاي مسئول به رعايت ارزشها و هنجارهاي اجتماعي را به عهده دارند. وظیفه اصلي اين نهادها، نظارت و مراقبت از محيط، تقويت و تشديد انگيزه در پايبندي به رعايت اين قواعد، کاهش هزينه و تمايل به نقض و انحراف و در صورت ارتکاب، برخورد قانوني و قاطع با تخلفات و ناقضان حدود است (میرمحمدصادقی،1396).
بااینوجود، ناکارآمدي عملي نظامهای نظارتي و کنترلي رسمي، ضعف سياستهاي اجرايي، عدم توجيه کافي در خصوص قوانين و فلسفه وجودي آنها، ضعف سیستمهای نظارتي و کنترلي غيررسمي مثل امربهمعروف و نهي از منکر و کاهش اعمال فشار فرهنگي و هنجاري، بهويژه در شهرهاي بزرگ را میتوان از عوامل زمینهساز روابط فرا زناشویی دانست (میرمحمدصادقی،1396).
خرده مایههای دینی: فقدان يا ضعف اعتقاد و باور و انديشه ديني و عدم پايبندي عملي به رعايت ارزشها و احکام ديني، ازجمله اجتناب از خيانت جنسي است و بيترديد خرده مايههاي ديني، نقش مهمي در کنترل رفتارهاي اباحهگرانه دارند.
قوانين حقوقي: در هر جامعهای، نظامهای حقوقي و قوانين مصوب و نيز ضمانت اجراهاي پیشبینیشده، نقش مهمي بهصورت مستقيم و غیرمستقیم در هدايت کنشهای متقابل، تعيين رفتارهاي مجرمانه و مهار نسبی تمایل به قانونشکنی یا هنجارشکنی دارند. با توجه به اينکه غالب قوانين مدني کشور ما بر بناي شريعت اسلام، تدوين و تنظیمشده و ازنظر شرع روابط فرا زناشویی بهشدت محکوم شده است، روشن است که ميزان التفات فرد به اين قوانين و جايگاه و ضمانت اجرايي آنها، بالقوه نقش تعيينکنندهاي در انگیزه یابی براي برقراري يا عدم برقراري روابط فرا زناشویی دارد.
ويژگيهاي موقعيتي: ويژگيهاي موقعيتي، يکي از زمينههاي اصلي و تأثيرگذار در نقطه آغازين برقراري روابط فرا زناشویی است که تقریباً در همه موارد موردمطالعه به چشم ميخورد. حضور در محيط کار، یا ملاقاتهای متعدد در مکانهاي خاص جغرافيايي، زمينههاي ارتباط جنسي را فراهم ميسازد. محيط کار نيز همچون محيطهاي غیر کاری، نظير محيطهاي ورزشي، محيطهاي آموزشي، محيطهاي تفريحي و… که امکان مجاورت جغرافيايي مستمر در آنها وجود دارد، جزو ويژگيهاي موقعيتي شمرده ميشوند (مؤمنیجاوید و شعاعکاظمی،1395).
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.