0
0

دانلود مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره

587 بازدید

مهمترين عاملي كه بر اساس نظريه تحليل رواني علت تمام بيماريهاي رواني محسوب مي شود اضطراب است كه جهت كنترل اين عارضه بايد موارد و يا گزينه هايي را در زندگي وارد كنيم كه در مكتب تحليل رواني نقش برجسته اي دارد به نظر فرويد اضطراب به… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره دنبال نمایید. این فایل شامل 74 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره

مشخصات فایل بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره

عنوان: بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 74
حجم فایل : 69 کیلوبایت

بخشی از  مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

 

اضطراب

به نظر رولومي [1]اضطراب عبارت است از « ترسي كه در اثر به خطر افتادن يكي از ارزشهاي اصولي زندگي شخص ايجاد مي شود» . ممكن است اضطراب را نوعي دردداخلي دانست كه سبب ايجاد هيجان و به هم ريختن تعادل موجود مي شود و چون بشر دائماً به منظور برقراري تعادل كوشش مي كند بنابراين مي توان گفت كه اضطراب يك محرك بسيار قوي است امكان دارد اين محرك مضر باشد و اين خود بستگي دارد به درجه ترس و مقدار خطري كه متوجه فرد است .

اضطراب متعادل يا نرمال آن است كه شدت عكس العمل متناسب باشد با مقدار خطر و اين خود مفيد است زيرا شخص را وادار مي سازد كه با موفقيت خطرات را از خود دفع مي كند و بنابراين مقدار معتدل اضطراب براي رشد و تكامل صحيح شخصيت لازم است و در واقع هيچ فرد بشري نيست كه مقداري اضطراب نداشته باشد .

اگر چه مقدار محدودي اضطراب براي رشد بشر ضروري است ولي مقدار زياد آن نيز باعث اختلال در رفتار مي شود و اغلب اوقات شخص را به نشان دادن رفتار نوروتيك يا پسيوتيك وادار مي سازد . رولومي معتقد است كه اضطراب شديد عبارت است از آن چنان عكس العملي كه :

1- متناسب با مقدار خطر نيست .

 2- توام با تعارض و سركوبي و ساير مشخصات غير عادي است .

3- با علايم مرضي و مكانيزمهاي دفاعي توام است .

بايد توجه داشت كه اين مشخصات با يكديگر ارتباط دارد بدين معني كه عكس العمل متناسب با خطر واقعي نيست زيرا نوعي از تعارض در شخص وجود دارد شخص نوروتيك بدرستي نمي داند چرا دچار اضطراب است و به همين دليل عكس العمل هاي او مربوط است به حالت اضطراب و ارتباطي با دليل اصلي آن ندارد .

رفتارهايي كه از شخص نوروماتيك بروز مي كند به منظور كم كردن درجه اضطراب است و هر رفتاري كه به فوريت از ميزان اضطراب بكاهد تكرار مي شود . اين نوع سازگاري نه تنا دليل اضطراب را از بين نمي برد بلكه باعث ازدياد آن خواهد شد .

يادگيري اضطراب

به منظور اثبات اينكه اضطراب آموختني است آزمايشهاي متعددي بر روي حيوانات و انسان شده است در يكي از آزمايشهاي اوليه در اين مورد ماور[2] با موشهاي سفيد آزمايشهاي به عمل آورد . وي موشها را در جعبه آزمايش كه شكل دايره داشت و به صورت ميدان ساخته شده بود ، قرار داد .

او براي اينكه از بيرون درون جعبه ديده شود اطراف آن را به وسيله پلاستيك هايي پوشاند . كف اطاق به نحوي سيم كشي شده بود كه امكان وارد كردن ضربه الكتريكي به پاي حيوان وجود داشت . موشها را به سه گروه تقسيم كرد : افراد گروه اول را به صورت انفرادي در قسمت اول جعبه قرار دادو سپس زنگي براي مدت پنج ثانيه به صدا درآمد و اگر در آخر پنج ثانيه حيوان هنوز در جاي خود نشسته بود ضربه الكتريكي به او وارد مي شد .

اگر موش به قسمت ديگر جعبه مي رفت ، از آزار ضربه الكتريكي مصون مي ماند و يا اگر زنگ به صدا درمي آمد موش فوراً به سمت ديگر مي رفت و هيچ ضربه الكتريكي به او وارد نمي شد . براي اين گروه هر 60 ثانيه يكبار به طور منظم صداي زنگ توام با ضربه الكتريكي داده شد . روش آزمايش براي گروه دوم نيز مانند گروه اول بود با اين تفاوت كه صداي زنگ توام با ضربه الكتريكي در سه موقع بدون نظم معيني ايجادمي شد . فاصله زماني ميان دفعات شوك و صدا به ترتيب 15 دقيقه و 60دقيقه و 105 دقيقه بود . روش آزمايش براي گروه سوم شامل توام بودن شوك و صدا هر 60 دقيقه بود ولي در اين فاصله ضربه الكتريكي بدون اخطار قبلي و بدون توام بودن با صداي زنگ وارد مي آمد . اين ضربه الكتريكي در 10 دقيقه و 30 دقيقه و 45 دقيقه عرضه مي شد .

مقدار يادگيري حيوانات گروه اول حداكثربود گروه دوم كمتر از گروه اول و گروه سوم كمتر از گروه دوم آموختند .

درباره اين مطلب ماور مي گويد :

به طور كلي مي توان گفت كه كمي يادگيري در گروه هاي 2 و 3 نتيجه اضطراب و ترسي بود كه در آنها توليد شده بود و مجال آموختن به آنان نمي داد . در گروه 2 حيوانات را به وسيله قرار دادن شوك دايم درباره وارد شدن ضربه الكتريكي مضطرب ساختند .

در گروه 3 اين عامل ترديد وجود داشت ولي انگيزه آزار دهنده آنچنان به سرعت بر حيوان وارد مي شد كه حيوان به طور مداوم انتظار آزار كشيدن را داشت در هر دو صورت عكس العمل شرطي حيوان نسبت به صداي زنگ نسبتاً بي اجرا بود و از شدت اضطراب نمي كاست در حالي كه براي گروه اول بعد از هر عكس العمل حيوان ، مدت زمان نسبتاً طولاني استراحت وجود داشت و اين به عنوان پاداش تلقي مي شد . بنابراين از شدت اضطراب كم مي كرد . در آزمايش بالا موقعيتي كه بيشتر باعث كم شدن اضطراب حيوان مي شد در يادگيري موثر واقع گرديد زيرا عكس العمل حيوان به واسطه تقليل اضطراب تقويت شد .

اگربخواهيم اين اصل را به رفتار بشر تطبيق دهيم به اين نتيجه مي رسيم كه اگر كودكي را براي عملي تنبيه كنيم و در زمان ديگر او را براي همان عمل تشويق نماييم و يا اگر كودك را به طور دايم در معرض تنبيه قرار دهيم نه تنها از يادگيري او جلوگيري كرده ايم بلكه اضطراب او را نيز شديدتر ساخته ايم .

اين موضوع اساس رفتارهاي نوروتيك و پسيكوتيك است زيرا اهداف اين نوع رفتارها نيز كاستن شدت اضطراب است .

اگر چه امكان دارد شخص بزرگسالي كه دذر دوران كودكي  سالم و متعادل بوده است به حالات عصبي گرفتار شود ولي به طور كلي اكثر افراد توروتيك و پسيكوتيك كساني هستند كه در طفوليت زندگي ناآرام و مختلي داشته اند . به عبارت ديگر همه كودكان مضطرب در بزرگسالي نوروتيك نمي شوند ولي اغلب بزرگسالان نوروتيك در كودكي مضطرب و مشوش بوده اند . كودك از بدو تولد رابطه نزديكي با اعضاي خانواده و به ويژه پدر و مادر دارد و از طريق آنهاست كه اساس شخصيت او بنا مي شود .

روابط ميان طفل و اولياي او متعدد و اثرات آن در رفتار كودك مختلف است بعضي از اين روابط نتايج مفيد و تعدادي از آن نتايج سوء دارد .اين روابط را مي توان به پنج طريق زير طبقه بندي كرد:

  • مبت ( پاداش ) – خشم ( تنبيه ) – به مقدار مساوي از هر يك
  • محبت زياد و بدون تنبيه
  • خشم زياد و بدون محبت
  • محبت – خشم – محبت كم – خشم زياد
  • محبت – خشم – خشم كم – محبت زياد

1- محبت ( پاداش ) خشم ( تنبيه ) به مقدار مساوي

در فصل مربوط به احتياجات گفته شد كه كودك احتياج شديدي به احساس ايمني دارد . اگر او احساس ايمني نكند مضطرب مي شود و رفتاري را كه براي تقليل شدت اضطراب انتخاب مي كند رفتاري ناسالم و نا متعادل خواهد بود . در صورتي كه كودك تنبيه و پاداش را به يك نسبت از اوليا دريافت دارد، به احتمال قوي رابطه او با آنان مبهم مي شود و در نتيجه كودك به نوعي گيجي مبتلا خواهد شد . اين موقعيت به ويژه هنگامي كه گيج كننده و آزار دهنده مي شود كه تنبيه يا تشويق ساعتها و يا روزها بعد از انجام عمل صورت گيرد . خلاصه اينكه ابهام و بي نظمي در تنبيه اثرات سويي در رفتار كودك دارد . در اثر اين گونه رفتار كودك مضطرب مي شود و اين اضطراب معمولاً تبديل به احساس گناه مي گردد .

2- محبت ( پاداش ) بدون تنبيه

اگر در رابطه ميان كودك و اولياء هيچ گونه تنبيهي وجود نداشته باشد كودك احساس محروميت نمي كند و بنابراين آماده مقابله با مشكلات زندگي نخواهد شد . اين محافظت زياداز كودك باعث مي شود كه به او فرصت تشخيص ميان خوشي و ناخوشي داده نشود . البته در چند ماه اول زندگي هر چه اوليتء به كودك توجه كنند زياد نخواهد بود ولي بعد از آن اگر توجه شديد ادامه يابد كودك مي آموزد كه از ديگران توقع بيجا و بي اندازه داشته باشد . اين گوننه رفتار اوليا نسبت به كودك ايجاد اضطراب را موقتاً به تعويق مي اندازد ولي بعدها كه اين فردخودخواه و لوس با مسائل زندگي روبرو مي شود احساس مي كند كه لياقت كافي براي حل آنان ندارد در اين موقع اضطراب او آغاز مي گردد .

3- خشم ( تنبيه ) بدون پاداش

رابطه مملو از خشم درست قطب مخالف رابطه توام با محبت است . زماني كه تنبيه اصل رابطه ميان كودك و اولياست و اصلا محبت و مهرباني وجود ندارد مسلماً اضطراب شديد مزمن در كودك پديد مي آيد و احساس مي كند كه والدينش او را طرد كرده اند و عكس العمل او نيز ممكن است طرد كردن آنها باشد . اين طرد كردن اوليا ممكن است تعميم پيدا كند و به صورت طرد كردن اجتماع درآيد در اين صورت كودك به همه كس و همه چيز بدبين مي شود و گمان مي كند كه منشا تمام ناكاميها ي او محيط است و خود او هيچ نقشي در اين مورد ندارد اين يكي از اصول اساسي رفتارهاي جنايت آميز و يا اعمال ضد اجتماعي است .

4- محبت ( پاداش ) كم خشم ( تنبيه ) زياد

صورت ديگري كه گاه بر رابطه كودك با اولياء مسلط مي شود شامل مقدار كمي محبت و مقدار زيادي خشم و تنبيه و عصبانيت است . اين نوع رابطه در توليد اضطراب در دوران اوليه زندگي بسيار موثراست . در اين مورد اولياء كودك هم منبع محبت هستند و هم سر چشمه ترس و وحشت بنابراين اگر كودك رفتار بدي كند و تنبيه شود احساس تقصير و گناه مي كند و به شدت خود را مورد ملامت قرار مي دهد و سعي مي كند عملي انجام دهد تا آن مقدار كمي از مهرباني را كه از اولياي خوددريافت مي داشته است زيادتر كند .

اين وضعيت در به وجود آوردن حالات عصبي بسيار موثر است چنانكه ماور مي گويد : به نظر من افراد بشر گرفتار حالات عصبي مي شوند البته نه به اين دليل كه قادر به انجام عمل مورد نظر خود نيستند بلكه بيشتر به واسطه نادم بودن از عملي كه انجام داده اند .

5- محبت ( پاداش ) زياد خشم ( تنبيه ) كم

رابطه آميخته با محبت در درجه اول و خشم در درجه دوم مي تواند بهترين نوع رابطه مسلط ميان كودك و اولياء باشد . مقدار زيادي محبت سبب احساس ايمني و اعتماد به نفس لازم در كودك مي شود ، و در ضمن مقدار كمي خشم و تنبيه باعث ايجاد حس تشخيص و مسئوليت در او خواهد شد . اين طرز تربيت ، احتياجات اصلي كودك  و به ويژه احتياج به امنيت و محبت و پيشرفت را ارضا مي كند و در مقابل مبتلا كردن او به اضطراب و تشويق احساس اعتماد به نفس را در او به وجود مي آورد .

اضطراب سركوب كننده است

  اضطراب يكي از علل مهم سركوب كردن[3] عواطف است . اين موضوع به ويژه زماني صادق است كه اضطراب با احساس تقصير توام شود شخصي كه احساس اضطراب مي كند ميل دارد دليل ايجاد اضطراب را فراموش كند چنانكه كامرون معتقد است :

اضطراب حاد در ايجاد فراموشي مرضي بسيار موثر است حتي در افراديكه از لحاظ رواني سالم هستند در افراد نوروتيك تاثير اضطراب در فراموشي و تعارض و تخيل زياد ، پر واضح است و اغلب روان شناسان درماني آن را مشاهده كرده اند .

در اينجا دليل اصلي اضطراب طوري سركوب مي شود كه يادآوري آن براي شخص بسيار مشكل و گاهي غير ممكن است .

روش دوم شامل سركوبي مستقيم اضطراب است بدين معني كه اضطراب هميشه موجود است اما شخص از علت آن آگاهي ندارد . به وسيله هيپنوتيزم مي توان به اضطراب سركوب شده و تجارب فراموش شده دست يافت و موضوع ناخودآگاه را به ضمير آگاه انتقال داد .

براي مثال وضعيت دانشجويي را كه گرفتار اضطراب شديد بود ذكر مي كنيم . او درباره روابط اجتماعي ، وضعيت دروس ، آينده و تقريباً همه چيز مضطرب بود . او مي دانست  كه گرفتار اضطراب است ولي از علت آن آگاهي نداشت وي در جريان روان درماني  تحت هيپنوتيزم قرار گرفت . اين مصاحبه به وسيله ضبط صوت گرفته شده و بنابراين آنچه كه در اينجا مشاهده مي گردد عين گفتگوهاي ميان روان شناس و بيمار است :

دانشجو – من احساس حقارت شديد مي كنم احساس مي كنم خيلي كوچك هستم .

روان شناس – ممكن است كمي بيشتر درباره اين احساس صحبت كنيد ؟

دانشجو – احساس مي كنم كه جسماً خيلي خيلي ريز و كوچك مي شوم به نظر مي رسد كه در جلوي من يك تونل بزرگ است كه در آآرين حد آن يك نقطه سياه وجود دارد .

روان شناس – ممكن است بيشتر درباره آن شرح دهيد ؟

دانشجو – نه فقط آنچه كه گفتم به نظرم مي آيد .

روان شناس – اولين دفعه كه آن را ديدي چند ساله بودي ؟

دانشجو – من آن را قبلاً نديده ام . من هميشه احساس مي كردم كه اشياء به طرفم مي آيند . با اينكه خودم با ساير اشياء كوچك مي شوم احساس مي كنم كه دستهايم خيلي خيلي كوچك است من احساس را تمام مدت زندگيم داشته ام .

روان شناس – خوب فكر كن و به حافظه ات رجوع نما به عقب برگردد . مثلاً به سن سه سالگي و بگو چه مي بيني آبا در آن موقع تجربه اي داشته اي كه باعث ايجاد ترس در تو شده باشد .

دانشجو – تجربه اي كه مرا بترساند نداشتم ولي يك دفعه اتفاقي افتاد كه خيلي از آن شرمنده ام . نه نمي ترسم ولي چرا مي ترسم از جاهاي بلند ترس دارم من اين موضوع را هيچ وقت به كسي نگفته ام . وقتي كه احساس كوچكي مي كنم هنگامي كه چشمانم بسته شده ، احساس مي كنم كه نزديك است از مكان مرتفعي به زمين پرت شوم . خيلي عجيب است من قبلاً به هيچ وجه اين احساس را نداشتم .

روان شناس – در اين باره بيشتر شرح دهيد .

دانشجو – من اين كار را هميشه مي كنم ( دستها را به چشم خود مي برد ) در حالي كه به چشمانم فشار مي آوردم نقطه زردي ظاهر مي شود . بعد اشكالي به صورت دايره هاي زرد رنگ ظهور مي كند و به زودي اين اشكال تغيير شكل مي دهد . كم كم بزرگ شده و حالا در وسط آنها سوراخي پيدا شده است رنگ آنها نيز تغيير مي كند .

روان شناس – شما چند ساله بوديد كه پدر بزرگ شما مرد ؟

دانشجو – نه ساله – در آن موقع من بدرستي نمي دانستم كه سرطان چيست.

روان شناس – آيا شما علاقه زيادي نسبت به پدر بزرگ خود داشتيد ؟

 

 

فهرست مطالب مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره, در ادامه قابل مشاهده می باشد.

  • مقدمه
  • بيان مساله
  • سوال مسئله
  • اهداف تحقيق
  • اهميت و ضرورت تحقيق
  • فرضيه تحقيق
  • متغيرهاي تحقيق
  • تعاريف عملياتي واژه ها و مفاهيم
  • فصل دوم : پيشينه و ادبيات تحقيق
  • اضطراب
  • يادگيري اضطراب
  • 1- محبت ( پاداش ) – خشم ( تنبيه ) به مقدار مساوي
  • 2- محبت ( پاداش ) بدون تنبيه
  • 3- خشم ( تنبيه ) بدون پاداش
  • 4- محبت ( پاداش ) كم – خشم ( تنبيه ) زياد
  • 5- محبت ( پاداش ) زياد – خشم ( تنبيه ) كم
  • اضطراب سركوب كننده است
  • اضطراب
  • دستگاه رواني
  • رشد روان جنسي
  • نابهنجاريها و اختلالات رواني
  • اختلالات اضطرابي
  • اضطراب تعميم يافته
  • اضطراب رعبي
  • فوبي
  • هانز[1] كوچولو ( مورد مشهودي از فوبي )
  • وسواس فكري و عملي
  • علل اختلالات اضطرابي
  • 3- ديدگاه رفتار گرايي
  • 4- ديدگاه شناختي
  • 5-ديدگاه انسان گرايي و اصالت وجودي
  • نظريه نئوفرويديها درباره اضطراب
  • آدلر و روان شناسي فردي
  • كارل يونگ و روان شناسي تحليلي
  • اريك فرام
  • هينز كاهوت
  • فصل سوم : روش تحقيق
  • جامعه مورد مطالعه
  • حجم نمونه
  • روش نمونه گيري
  • ابزار اندازه گيري در تحقيق حاضر
  • روش آماري مربوط به فرضيه ها
  • روش تحقيق :
  • فصل چهارم : يافته ها و تجزيه و تحليل آنها
  • مقدمه
  • نمودار ترسيم كاهش اضطراب در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر به خصوص رشته مديريت صنعتي در سال 85-83
  • فصل پنجم : بحث و نتيجه گيري
  • بحث و نتيجه گيري
  • منابع
  • ضمايم
  • پرسش نامه

 

 

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره را به قیمت 13900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
http://faraproje.ir/?p=7616
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله بررسی تاثير موسيقی در كاهش اضطراب و دلهره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.