0
0

دانلود مقاله واقع گرایی

659 بازدید

اصطلاح «واقع‌گرايي» در فلسفه عام و فلسفه حقوق داراي معاني گوناگون و گاه متعارض است، ‌چندانكه خواننده از معاني متعدد آن به شگفتي مي‌آيد. براي مثال، مكاتب حقوق طبيعي با تأكيد بر حقوق از پيش موجود كه با ابزار عقل كشف مي‌شود، در زمره مكاتب واقع‌گرا مي‌آيد و… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله واقع گرایی دنبال نمایید. این فایل شامل 199 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله واقع گرایی

مشخصات فایل واقع گرایی

عنوان: واقع گرایی
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 199
حجم فایل : 309 کیلوبایت

بخشی از  مقاله واقع گرایی را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

مقدمه

شايد كمتر نويسنده‌اي را بتوان يافت كه به نوعي ادعاي واقع‌گرايي نداشته باشد. وصف «واقع‌گرا» در فلسفه حقوق در معاني گوناگون و گاه متعارض به كار رفته است، چندانكه گاه موجب تحير و سرگرداني خواننده مي‌گردد.[1] از يكسو، مكتب واقع‌گرايي آمريكايي و اسكانديناوي و همچنين مكاتب اثبات‌گرا را در زمره مكاتب واقع‌گرا مي‌آورند و از سوي ديگر، مكتب حقوق طبيعي را نيز با آن همه ديدگاههاي متفاوت، در همين گروه جاي مي‌دهند. همين امر باعث شده تا انجام تحقيق در باب حقوق و واقع‌گرايي با دشواريهاي فراوان روبرو شود، چندانكه در همين رساله نيز بيشتر تلاشها صرف جمع‌آوري ديدگاههاي متفاوتي شده كه گاه تنها عنوان واقع‌گرايي را برسر دارند. همچنين، خواهيم ديد كه «ايده‌آليزم» نيز كه بطور معمول در برابر واقع‌گرايي به كار مي‌رود، داراي معاني متفاوت است.

بررسي علل اين پراكندگي از اهميتي ويژه برخوردار است؛ در واقع، مي‌خواهيم بدانيم كه چرا اين ديدگاههاي متفاوت و گاه متعارض تحت عنواني واحد مورد بحث قرار گرفته است؟ پاسخ اين پرسش را مي‌توان با مطالعه مباحث راجع به واقع‌گرايي در فلسفه عام، يافت.

مطالعه نظريات فلاسفه بزرگ نشان مي‌دهد كه مكاتب حقوقي امروز، در واقع،‌ امتداد نظامهاي فلسفي است.[2] دانشمند و فيلسوف فرانسوي «پير دوهم»، در مطالعه اي كه به عمل آورده است،‌ چنين نتيجه مي‌گيرد كه نظريات علمي فعلي، حاصل توسعه و گسترش اصول متافيزيكي است و همين وضعيت در مورد فلسفه حقوق نيز صادق است.[3]

به همين ترتيب، پراكندگي مباحث راجع به واقع‌گرايي در فلسفه عام، به فلسفه حقوق نيز كشيده شده است. در چنين وضعي است كه شيوه طرح بحث و تحديد موضوع، در رساله‌اي از اين دست اهميتي ويژه مي‌يابد. در نتيجه، در اين رساله به عنوان روشي كلي، سعي شده تا نفوذ تمام مباحث راجع به واقع‌گرايي فلسفي، در فلسفه حقوق مورد بحث قرارگيرد و مطالب پراكنده ولي مرتبط با تدويني جديد گردآوري و ارايه گردد. به بيان ديگر، هدف اعمال مفهوم فلسفي واقع‌گرايي در زمينه حقوق بوده و سعي شده تا شكل‌گيري انديشه‌هاي حقوقي بر اساس مفاهيم فلسفي مربوط نشان داده شود.

 وانگهي، مفاهيم فلسفي پس از ورود به قلمرو فلسفه حقوق، با توجه به خصوصيات مسايل حقوقي، چهره‌اي ويژه مي‌يابد. چندانكه، در بحث از كليات و مكتب واقع‌گرايي و نامگرايي در فلسفه عام، سخن بر سر وجود امور به طور كلي است و مثالهاي فلاسفه به «اسب» و «صندلي» و پاره‌اي اشياي ديگر محدود مي‌شود. ليكن، در مباحث مربوطه در فلسفه حقوق، سخن از قواعد كلي حقوق و وجود يا عدم وجود آن است. بحث واقع‌گرايي و ضد واقع‌گرايي نيز در فلسفه حقوق در قالب بحث «عينيت حقوق» مطرح گرديده است.

به همين ترتيب، به لحاظ ارتباطي كه ميان فلسفه عام و فلسفه حقوق وجود دارد، تلاش شده تا هرجا كه لازم است، نخست سابقه بحث در فلسفه عام مطرح گردد و آنگاه مباحث مربوط به آن در فلسفه حقوق مورد بحث قرار گيرد. اين وضعيت را بويژه در فصل نخست مشاهده
مي‌كنيم كه ابتدا سابقه مباحث هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي و واقع‌گرايي در فلسفه عام طرح گرديده و سپس به نفوذ آن در فلسفه حقوق پرداخته شده است. فصل راجع به واقع‌گرايي
و ضد واقع‌گرايي نيز با بحث از سابقه امر در فلسفه عام آغاز گرديده است.

از سوي ديگر، فصل نخست رساله نيز به سه بخش «هستي‌شناسي»[4]، «معرفت‌شناسي»[5]
و «واقع‌گرايي»[6] تقسيم گرديده است؛ زيرا، اگر واقع‌گرايي را بگونه‌اي ساده به معناي
«گرايش به واقعيت» بدانيم، آنگاه تحقيق در باب «واقعيت»[7] و «آنچه هست»[8] گام نخست چنين تحقيقي است. پس از اين بحث، نوبه به «شناخت» اين واقعيت مي‌رسد؛ بخش نخست، از مباحث هستي‌شناسي و بخش دوم، از مباحث معرفت‌شناسي است. به همين ترتيب، واقع‌گرايي نيز داراي سرشتي دوگانه است و با هر دو بحث ارتياط نزديك پيدا مي‌كند.

در اين رساله بيشتر تلاشها صرف آن شده تا مطالب پراكنده در قالبي منطقي ارايه گردد؛ همانگونه كه گفته شد، اصطلاح «واقع‌گرايي» در فلسفه عام و در نتيجه در فلسفه حقوق، در معاني گوناگون و در هر معنا، در برابر اصطلاحي خاص به كار رفته است. به اين ترتيب، سه فصل اصلي اين رساله به سه معناي اصلي واقع‌گرايي كه به ترتيب در برابر «نامگرايي»[9]،
«ضد واقع‌گرايي»[10] و «آرمان‌گرايي»[11] قرار مي‌گيرد، اختصاص يافته است. همچنين سعي شده است تا با توجه به عنوان رساله، «واقع‌گرايي» محور اصلي تمام فصول باشد،‌ چندانكه در عنوان
هر فصل، واژه واقع‌گرايي تكرار شده و هر بار در برابر اصطلاحي به كار رفته است.

با اينكه «واقع‌گرايي» و اصطلاح مقابل آن،‌ «ايده‌آليزم» داراي معاني گوناگون است، ولي نبايد در اين زمينه راه افراط پيمود؛ حقيقت اين است كه در مباحث واقع‌گرايي و ايده‌آليزم در معاني گوناگون، قرابت و نقاط مشترك نيز بسيار ديده مي‌شود. تلاش براي نشان دادن معاني گوناگون اين اصطلاحات و در عين حال بيان قرابتهاي موجود، بخش عمده مباحث اين رساله را تشكيل مي‌دهد.

واقع‌گرايي از مفاهيم هسته‌اي و بنيادين فلسفه است و بيشتر مسايل فلسفي به دور همين مفهوم مي‌گردد، چندانكه هر يك از مباحث،‌ «هستي‌شناسي»،‌ «معرفت‌شناسي» و «حقيقت»
بگونه‌اي با اين بحث ارتباط دارد.

مبحث واقعيت از مهمترين مباحث فلسفه به شمار مي‌رود؛‌ واقعي يا غير واقعي شمردن امري ثمرات فراوان به دنبال دارد. هنگامي كه مي‌گوييم امري واقعي است، در واقع، آن را داراي اهميت و قدرت مي‌دانيم. به بيان ديگر، ‌امر واقعي امري است كه در زندگي تأثير دارد و
نمي‌توان آن را ناديده انگاشت. به اين ترتيب، ديدگاه ما درباره واقعيت، عميقا بر رفتار ما و آنچه در زندگي برايش تلاش مي‌كنيم و حاضريم براي آن بميريم تأثير مي‌گذارد.[12]

به همين ترتيب، بحث واقع‌گرايي در فلسفه حقوق نيز از اهميتي شايان برخوردار است؛‌ خواهيم ديد كه مباحث راجع به واقع‌گرايي چه در معناي نخست و چه در معناي دوم، از
جنبه‌هاي گوناگون و به ويژه از جنبه حقوق طبيعي ثمرات مهمي در پي دارد، چندانكه واقع‌گرايي در هر دو معنا، با حقوق طبيعي و نامگرايي و ضد واقع‌گرايي نيز با اثبات‌گرايي حقوقي سازگاري دارد. بنابراين، نبايد پرداختن به واقع‌گرايي و مباحث مربوط به آن را صرفا ورزشي ذهني يا بازي فكري شمرد؛ به ويژه در روزگار ما كه بحث «حقوق بشر»[13] بيش از هر زمان ديگر اهميت يافته است، بر اهميت اين مباحث افزوده مي‌گردد.[14]

از سوي ديگر، عشق به حقيقت و تمايل به كشف واقعيت را مي‌توان از ويژگيهاي ذاتي انسان دانست؛ با مطلعه آثار فلاسفه مي‌توان جملات و عبارات فراواني را در اشاره به اين گرايش انساني مشاهده كرد.

«جوزف رويس»[15] در اين باره مي‌گويد: اگر نتواني مرا به وجود نوعي واقعيت نهايي قابل شناخت يا وجود پاره‌اي ارزشهاي مطلق كه بتوان با آن زندگي كرد ‌متقاعد كني، دست به خودكشي روانشناختي خواهم زد. اين يعني آنكه اگر مرا به وجود «يك حقيقت» يا يك روش صحيح انجام امور متقاعد نكني، ‌نتيجه خواهم گرفت كه همه چيز بي‌معني است و آنگاه دست از تلاش برخواهم داشت.[16] برتراند راسل نيز در اين باره مي‌نويسد: بيشتر بالاهاي كه انسان بر سر انسان آورده است، ‌توسط كساني بوده كه در مورد اموري كه در واقع اشتباه بوده است،‌ كاملا مطمئن بوده اند.[17] ويليام جيمز نيز مي‌گويد: امروز بايد با حقيقتي كه همين امروز مي‌توان به دست آورد، سر كنيم و خود را براي اشتباه دانستن آن در روزي ديگر آماده كنيم.[18]

طرح مسايل مربوط به فلسفه حقوق در حكمت و عرفان اسلامي به شيوه كنوني مرسوم نبوده است. با وجود اين، نبايد چنين پنداشت كه در اين باره هيچ انديشه قابل ذكري وجود ندارد.[19] به همين دليل، هرجا كه مقدور بوده نگاهي نيز به مباحث مطرح در اصول فقه اسلام كه جايگاه سنتي طرح بسياري از مسايل فلسفه حقوق است، انداخته ‌ايم. طرح مسايل مربوط به
«تخطئه و تصويب» و «حسن قبح ذاتي اعمال» در همين راستا بوده است.

 فصل نخست) حقوق و واقعيت

جايگاه واقع‌گرايي در فلسفه بگونه‌اي است كه با ديگر مباحث فلسفي نيز ارتباط پيدا
مي‌كند، چندانكه براي درك بهتر آن بويژه آشنايي با مباحث هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي ضروري به نظر مي‌رسد. به همين دليل، در اين بخش مقدماتي، نخست در دو بخش جداگانه به اين دو مبحث عمده فلسفي و نفوذ آن در فلسفه حقوق مي‌پردازيم و آنگاه در بخش سوم و پاياني ارتباط آن را با مفهوم واقع‌گرايي بررسي مي‌كنيم.

فلسفه عموما به طرح سه پرسش كلي مي‌پردازد؛ واقعيت چيست؟ شناخت چيست؟ چه چيزي درست و خير است؟ مرز اين پرسشها گاه نامشخص است. ولي، با اين همه، فلاسفه نيز مسايل فلسفي را كم و بيش بخشي از اين پرسشها مي‌دانند.

اينگونه پرسشها و پرسشهاي ديگر از اين دست در قلمرو مباحث سه‌گانه‌اي قرار مي‌گيرد كه در اين فصل مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

 بخش نخست) حقوق و هستي‌شناسي

آشنايي با مفهموم واقعيت و هستي (هستي‌شناسي) عقلا بر شناخت و دستيابي به آن (معرفت‌شناسي) مقدم است. لذا پيش از پرداختن به بخش دوم، در اين بخش به بحث از هستي و معيار آن مي پردازيم.

گفتار نخست) هستي‌شناسي

 هستي‌شناسي عبارت است از تحقيق فلسفي در باب «وجود»[20] يا «هستي»[21]. اين تحقيق گاه متوجه مفهوم وجود است و در آن اين پرسش مطرح مي‌شود كه معناي وجود چيست و چه هنگام مي‌توان گفت كه چيزي وجود دارد؟ گاه نيز هستي‌شناسي به طرح اين پرسش مي‌پردازد كه چه چيز يا چه انواع كلي وجود دارد؟ به اين ترتيب است كه گاه از هستي‌شناسي فيلسوفي خاص سخن به ميان مي‌آيد و منظور آن است كه او به وجود چه اموري معتقد است. هنگامي نيز كه از هستي‌شناسي يك نظريه سخن گفته مي‌شود، در واقع منظور اموري است كه بايد وجود داشته باشد تا آن نظريه صحيح تلقي گردد.[22]‌

بسياري از مباحث اساسي فلسفه به انواع موجودات مي‌پردازد و استدلالهايي كه در اين زمينه صورت گرفته، ‌تحقيق در باب مفهوم وجود را در پي داشته است. بسياري از فلاسفه، نه به اين دليل كه مبحث وجود بخشي از مسايل عديده فلسفي است، بلكه به دليل نقش محوري آن در فلسفه به مطالعه در باب وجود و هستي پرداخته اند كه از ميان فلاسفه دوران باستان «پارمنيد»[23] و از ميان فلاسفه قرن بيستم «مارتين هايدگر»[24] را مي‌توان نام برد.[25]

مبحث وجود و «واقعيت»[26] خود بخشي از متافيزيك در فلسفه است كه در آن از واقعيت و اينكه آيا داراي جنبه مادي است يا غير مادي بحث مي‌شود.[27]

بخشي از فلسفه كه به بررسي انواع موجودات مي‌پردازد، به يك معنا داراي جنبه كلي است؛ در اين بخش از فلسفه سخن بر سر «انواع كلي امور»[28] است و براي مثال، اين پرسش مطرح
مي‌شود كه آيا «كليات»[29] نيز وجود دارد يا آنچه هست، صرفا «امور جزئي» است؟ اين بحث عمده‌ترين اختلاف ميان «افلاطونيان»[30] و «نامگرايان»[31] را تشكيل مي‌دهد.[32] اينكه آيا تنها ماده وجود دارد يا «ذهن»[33] و «روح»[34] نيز واجد هستي است، از ديگر مسايل مطرح در همين بخش است كه موضوع اختلاف ميان «تصورگرايان»[35] و«مادي گرايان»[36] را تشكيل مي‌دهد. بحث در باب اينكه آيا ارزشها نيز داراي جنبه عيني و واقعي هستند يا اينكه بستگي به نگاه و برخورد ما با امور دارند، از جمله همين مباحث است[37] و همچون مسايل پيش گفته در قلمرو مبحث
هستي‌شناسي مطرح مي‌گردد.[38]

گفتار دوم) هستي‌شناسي حقوقي

هستي‌شناسي حقوقي عبارت است از تحقيق فلسفي در باب وجود يا «ماهيت»[39] حقوق. معنا و اهميت هستي‌شناسي حقوقي هنگامي روشن مي‌شود كه از معرفت‌شناسي حقوقي تفكيك گردد.[40]

با دقت در معناي هستي‌شناسي مشخص مي‌شود كه بسياري از مسايل مطرح در فلسفه حقوق در قلمرو هستي‌شناسي حقوقي قرار مي‌گيرد؛ همانگونه كه پيشتر نيز آمد، در هستي‌شناسي اين پرسش مطرح است كه وجود و هستي چيست و چه هنگام مي‌توان گفت كه چيزي وجود دارد؟ در حقوق نيز بسياري از مباحث به دور وجود حق و معيار آن مي‌گردد، تا آنجا كه شايد بتوان اين بحث را مهمترين مباحث فلسفه حقوق دانست.

از جمله پرسشهايي كه در هستي‌شناسي حقوقي مطرح مي‌شود، پرسش درباره معناي وجود «قواعد حقوقي»[41] است. ديدگاههاي مكتب واقع‌گرايي حقوقي اسكانديناوي كه مبتني بر شكاكيت در مورد وجود پاره‌اي از « امور حقوقي»[42] از جمله «حق» است، در حقيقت از مباحث
هستي‌شناسي حقوق است.[43]‌

[1] . در فرهنگ دايره المعارفي هاشت معاني زير براي «واقع‌گرايي» ذكر گرديده است:

الف) نظريه افلاطون كه ظواهر محسوس و موجودات معين را  صرفا بازتابي از واقعيتهاي حقيقي يعني مثل(Forms) مي‌دانست.

ب) نظريه قرون وسطي كه موجودات كلي را واقعيت محسوب  و داراي وجود واقعي دانسته و به اين اعتبار در برابر
مفهوم‌گرايي Conceptualism)) و نامگرايي Nominalism)) قرار مي‌گيرد.

ج) نظريه اي كه به موجب آن جهان خارج داراي موجوديتي مستقل از كسي است كه آن را تصور مي كند و به اين اعتبار در برابر تصورگرايي Idealism)) قرار مي‌گيرد.

ب) در ادبيات و هنرهاي زيبا عبارت است از پايبندي به نمايش جهان و انسانها آنگونه كه هستند.

ه) توانايي در نظر گرفتن واقعيت و ارزيابي اطلاعات و داده ها پيش از هر اقدامي.

 

 

 

فهرست مطالب مقاله واقع گرایی, در ادامه قابل مشاهده می باشد.

 

  • چكيده       1
  • ديباچه      3
  • مقدمه       5
  • فصل نخست) حقوق و واقعيت               10
  • بخش نخست) حقوق و هستي‌شناسي       10
  • گفتار نخست) هستي‌شناسي     11
  • گفتار دوم) هستي‌شناسي حقوقي              12
  • بخش دوم) حقوق و معرفت‌شناسي          14
  • گفتار نخست) معرفت‌شناسي   14
  • گفتار دوم) معرفت‌شناسي حقوقي            20
  • بخش سوم)‌حقوق و واقع‌گرايي               27
  • گفتار نخست) واقع‌گرايي         28
  • گفتار دوم) واقع‌گرايي حقوقي 34
  • فصل دوم) از واقع‌گرايي تا نامگرايي     38
  • بخش نخست) واقع‌گرايان و نامگرايان    39
  • گفتار نخست‌) ديدگاهها و ثمره نزاع        40
  • مبحث نخست) ديدگاههاي دو گروه         40
  • مبحث دوم) ثمره نزاع             42
  • گفتار دوم) فلاسفه واقع‌گرا و نامگرا       46
  • مبحث نخست) سقراط، افلاطون و ارسطو             47
  • مبحث دوم) جان دانز اسكاتوس و ويليام اوكامي    51
  • مبحث سوم) توماس هابز و ديويد هيوم  53
  • مبحث  ششم) هانس وايهينگر 59
  • بخش دوم) مفهوم‌گرايي و نقد ديدگاهها   61
  • گفتار نخست) مفاهيم حقوقي: بازگشت به بحث واقع‌گرايي و نامگرايي 62
  • مبحث نخست) نقد واقع‌گرايان 65
  • مبحث دوم) نقد نامگرايان       69
  • گفتار دوم) فوايد و محدوديتهاي مفاهيم حقوقي       72
  • مبحث نخست) فوايد مفاهيم حقوقي         72
  • مبحث دوم) محدوديتهاي مفاهيم حقوقي  73
  • مبحث نخست) ديدگاههاي مكتب مفهوم‌گرا             75
  • مبحث دوم) تلاشهاي هوفلد     75
  • مبحث سوم) جايگاه فعلي و نقد مكتب مفهوم‌گرا     77
  • بخش سوم)  حقوق آمريكا، اسكانديناوي و ايران    78
  • گفتار نخست) حقوق آمريكا     78
  • مبحث نخست) فلسفه حقوق     79
  • مبحث دوم) رويه قضايي        87
  • گفتار دوم) حقوق كشورهاي اسكانديناوي               90
  • مبحث نخست) واقعيت و مفاهيم حقوق   92
  • مبحث دوم) ارزش‌شناسي مكتب واقع‌گرايي اسكانديناوي       97
  • گفتار سوم) حقوق ايران          103
  • مبحث نخست) واقع‌گرايي       103
  • مبحث دوم) نامگرايي              108
  • فصل سوم) از واقع‌گرايي  تا  ضد  واقع‌گرايي      110
  • بخش نخست) واقع‌گرايان و ضد  واقع‌گرايان         112
  • گفتار نخست) ديدگاههاي دو گروه          112
  • مبحث نخست) در فلسفه علوم 114
  • مبحث دوم) در فلسفه اخلاق    119
  • مبحث سوم) در فلسفه حقوق   121
  • گفتار دوم) ثمره  نزاع و نقد ديدگاهها     125
  • گفتار سوم) فلاسفه واقع‌گرا     129
  • مبحث نخست) مايكل مور       129
  • مبحث  سوم) رونالد دوركين: 137
  • بخش دوم) ‌واقع‌گرايي و ضد واقع‌گرايي:  فلسفه كانت           139
  • گفتار نخست) ديدگاههاي كانت                140
  • گفتار دوم) ثمره ديدگاه كانت   143
  • گفتار سوم)‌ كانت و انقلاب در معرفت‌شناسي         144
  • گفتار چهارم) موافقان و مخالفان ديدگاههاي كانت   146
  • بخش سوم) اصول فقه اسلام   147
  • گفتار نخست) حسن و قبح ذاتي               148
  • گفتار دوم) تخطئه و تصويب  150
  • بخش چهارم) واقع‌گرايي، ضد واقع‌گرايي و نامگرايي           152
  • گفتار نخست) واقع‌گرايي         152
  • گفتار دوم) نامگرايي               154
  • گفتار سوم) ضد واقع‌گرايي     154
  • فصل چهارم )  از واقع‌گرايي تا آرمان‌گرايي          156
  • بخش نخست )‌ سابقه تقسيم‌بندي و معاني ايده‌آليزم حقوقي      157
  • گفتار نخست ) سابقه تقسيم‌بندي              158
  • گفتار دوم ) معاني ايده‌آليزم حقوقي         161
  • بخش دوم ) ريشه‌هاي فلسفي بحث          164
  • گفتار نخست ) در فلسفه عمومي             164
  • گفتار دوم ) در فلسفه حقوق    167
  • بخش سوم ) مكاتب واقع‌گرا و ارزشگرا 169
  • گفتار نخست) مكاتب واقعگرا 170
  • گفتار دوم) مكاتب ارزشگرا    176
  • – حقوق طبيعي نومدرسي       179
  • – فلسفه حقوقي لئون دوگي      180
  • – مكاتب ديگر          180
  • نتيجه‌گيري:             181

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله واقع گرایی را به قیمت 25900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
http://faraproje.ir/?p=10353
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله واقع گرایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.