0
0

مقاله شکوفایی هنر اسلامی در عصر صفوی و تیموری

29,900 تومان

در این مقاله به شکوفایی هنر اسلامی در عصر صفوی و تیموری پرداخته شده است، که شامل 58 صفحه و در قالب word می باشد.

 

بخشی از مقاله شکوفایی هنر اسلامی در عصر صفوی و تیموری

 

مقدمه

با توجه به این هنر بازتاب زحمات ،تلاش و حاصل زندگی انسانهاست و بخش بزرگی از تمدن جوامع مختلف را تشکیل دهد ،بررسی و شناخت آن در گذشته های دور و نزدیک بسیار مفید و ضروری بوده است. شکوفایی هنر ایران را دوره سلجوقی و ایلخانی می دانند که در زمان تیموریان به اوج رسیده است. هنر صفوی در تداوم هنر تیموری است که او نیز بر میراث سلجوقی و ایلخانی استوار است. از آنجا که صفویان اولین حکومت شیعه را در ایران برپا کرده و در مقابل ترکیه عثمانی (حکومت سنی) مطرح شدند، لذا تبلیغات بسیاری از گذشته تاکنون در این خصوص انجام شده است. تا جایی که فرهنگ و هنر این دوره ستایش شده و بعضی آن را عصر زرین فرهنگ و هنر ایران نامیده اند. در حالی که با شواهد بسیاری که از این عصر باقی مانده در مقایسه با اعصار قبل بخصوص دوره تیموری این ادعا چندان منطقی به نظر نمی رسد. بدیهی است که در سایه قدرت سیاسی و اقتصادی حکومت های قوی، فرهنگ و هنر نیز رشد کرده و توسعه می یابد. چنان که در عصر شاه عباس و بخصوص در پایتخت او اصفهان ساختن آثار و ابنیه رشد یافت و حکام صفوی در دیگر شهرهای ایران در زمینه معماری و سایر هنرها به رشد قابل ملاحظه ای دست یافتند اما آنچه از رشد و توسعه هنری در این دوره یاد می شود بیشتر جنبه کمی دارد و نه کیفی از آنجا که بررسی و مقایسه هنرهای مختلف این دوره در مجال یک مقاله نمی گنجد بنابراین بیشتر به معماری و تزیینات آن پرداخته شده و از سایر هنرها کم و بیش ذکری به میان آمده تا در فرصت بعدی این مباحث پی گرفته شود. تاريخ همواره جلوه گاه پيشينه زندگي، فرهنگ و تمدن جوامع مختلف بوده و مي باشد و در گذر زمان همواره انسانها را به حقايق جديدي در زندگي رسانده تا آنها با نگاه به گذشته، حال را دريابند و آينده خويش را بنا نهند. تاثيرگذاري تاريخ بر فرهنگ وتعامل فرهنگي نيز اصلي غيرقابل انكار بوده و تغييرو تحولات در ساختار جوامع خواه ناخواه موجب تحولاتي در جنبه هاي فرهنگي مي شود و آن نيز همواره در آثار هنري دوران مختلف بروز مي نمايد. در اين تحولات، تاريخ و هنر ارتباط تنگاتنگي با يكديگر برقرار مي سازند كه در واقع موجب تكامل هر كدام از آنها مي گردد. چنان كه تعالي هنرمند و اثر هنري كه خلق مي كنددر يك سير تاريخي كاملابارز و آشكار است و در عين حال يك دوره تاريخي با آثار هنري كه در آن خلق شده اند، شخصيتي تازه مي يابد. تمدن پر شكوه اسلامي در ايران، از نخستين ايام شكل گيري خود چنان ارزشي براي مقوله هنر قائل شد كه پس از چندي تمدن تازه شكل گرفته ويژگي هاي خاص هنري خود را به معرفي نمايش عام قرار داده و هنر اسلامي از شرقي ترين قلمرو اين حكومت تا غربي ترين آن را به تماشا وانهاد. تاريخ در اين راه روشني بخش بسياري از حقايق است. حقايقي چون راه و روش زندگاني و جزئيات آن كه در آثار هنري دورههاي مختلف نمود مي يابد. در واقع با تفحص در آثار مختلف هنري اعم از معماري، نقاشي، خوشنويسي و غيره دردورههاي گوناگون تاريخي زواياي تازه اي از زندگاني بشر، تمايلات او، احساسات و حس زيبايي شناسي اش آشكار خواهد شد. دوره حكومت تيموريان از جمله مقاطع زماني است كه ارزش زيادي جهت مطالعه سيرتحول تاريخ و هنر و تلفيق آنها با يكديگر دارد. دوره تيموري و جانشينانش از برجسته ترين ادوار هنر ايران بويژه نقاشي به شمار مي رود و آمدن اين فاتح تركستاني و گرفتن سمرقند و انتخاب آن به پايتختي از سال (772 هـ)، آغاز آرامش نسبي ايران به شمار مي رود كه همين موضوع سبب پيشرفت و ترقي كشور شده است. تيمور با وجود بي رحمي و سنگدلي مثال زدني معذالك دوستدار هنر و ادب بوده و عشق زيادي به خواندن اشعار حافظ و نظامي داشت. او با جانشينانش از بزرگترين مشوقين اساتيد فن و هنر پيشگان و حكما و ادبا به شمار مي رفته است. (زكي، 2536)

تيمور علي رغم فتح بلاد و قتل و غارتهايي كه داشت همواره اهل علم و صنعت را مورد حمايت قرار مي داد و آنان را به پايتخت خود، سمرقند، مي فرستاد؛ به اين سبب در پايان عهد او در سمرقند و بعد از آن بر اثر تشويق جانشينان او در هرات و شيراز و بعضي از بلاد ديگر كه پايتخت هاي پادشاهان تيموري يا قصر شاهزادگان و امراي جزء اين سلسله بود، استادان بزرگي در صنايع مختلف گرد آمده و آثار معتبري به تشويق اين شاهان و شاهزادگان باقي نهاده اند. (صفا، 1376 ص 277)

هنر در عصر تيموري

دوره حكومت تيموريان از جمله دورههاي زماني است كه هنر و فرهنگ كشورمان در رشته هاي مختلف نظير نقاشي، خط، موسيقي، شعر، سفالگري، كاشي كاري، صحافي، تذهيب و نگارگري شاهد رشد، ارتقا و پيشرفت قابل ملاحظه اي بود. علت اصلي اين موضوع را مي توان در علاقه مندي و تشويق شاهزادگان و جانشينان تيمور نظير شاهرخ، بايسنغر، الغ بيگ و نظاير آن و نيز گسترش رابطه كشورمان با دولتهاي همجوار در آن مقطع زماني از نظر سياسي به شمار آورد. در اين مقاله كه به روش كتابخانه اي و با استفاده از مطالعه اسناد، مدارك، كتب تاريخي و نشريات و سايته اي اينترنتي به جمع آوري اطلاعات پرداخته شده است سعي شده است تا با نگاهي تاريخي به سير تحول هنر و ارتقاي آن در دوره جانشينان تيمور اشاره گردد. (بلر، ۱۳۸۱ : ۴۷۵)

تیمور و نوادگانش

صد و پنجاه سال بعد از نخستین یورش مغولان به ایران، تیمور و لشکریانش از مرزهای شمال شرقی، کشور را مورد هجوم قرار دادند و به همان میزان وحشت و خرابی ایجاد کردند. تا سال 802 هـ.ق. تیمور تمام ایران، قسمت هایی از آسیای صغیر، عراق، هندوستان تا شهر دهلی و تا 200 میلی مسکو را به زیر سلطه خود درآورده بود. اشتهای کشورگشایی تیمور حتی در کهنسالی نیز سیری ناپذیر بود و مرگ وی در اترار به سال 804 هـ.ق. زمانی رخ داد، که به قصد فتح چین، عازم آن دیار بود. در خاورمیانه، فقط سرزمین های تحت سلطه سلاطین مملوک، فرمانروایان مصر و سوریه، از تاخت و تاز وی در امان بودند. (بلر، ۱۳۸۱ : ۴۷۵)

هر چند بسیاری از سازمان های نظامی و شیوه های کشورگشایی تیمور منبعث از شیوه تهاجمات نظامی مغولان بود، ولی با هنر برخورد دیگری داشت. بعد از آنکه مغولان استیلای خود را در سرزمین های به زیر سلطه درآمده تحکیم می بخشیدند به حمایت از معماران و هنرمندان تجسمی می پرداختند. ولی سیاست فرهنگی تیمور با برنامه های سیاسی و نظامی اش پیوستگی داشت. او به حاکمان ولایاتی که به زیر سلطه خود در می آورد این امکان را می داد که یا بیعت کنند و از تخریب و کشتار جلوگیری نمایند یا کلیه سکنه قتل عام شوند. چنانچه با پیشنهادش مخالفت می شد، تیمور به سپاهیانش فرمان می داد که مردم را قتل عام کنند، اموال منقول را غارت و غیرمنقول را تخریب و تنها کودکان، شهروندان مسن، هنرمندان و استادکاران را مستثنی کنند. این هنرمندان و استادکاران سپس به پایتخت تیمور یعنی سمرقند گسیل می شدند و در آنجا در برنامه های وسیع فرهنگی و ساختن ابنیه شرکت می جستند. در عین حال پسران و نوادگان تیمور که به حکومت ولایات تسخیر شده منصوب می شدند. بر هنرمندان و استادکاران مراکز فرهنگی مظفریان (شیراز و اصفهان)، جلایریان (تبریز و بغداد) و کارتها (هرات) تسلط داشتند. تاریخ نگارگری ایران از نیمه اول قرن نهم هجری به این سو، پیوند تنگاتنگی با شاهزادگان درباری و نگارگران دارد.

از سال 771 هـ.ق.، که تیمور سمرقند را به پایتختی برگزید تا سال مرگ او در 804 هـ. کمتر در موطن اصلی اش ترکستان حضور داشت. حتی زمانی که در شهر سبز، نزدیک ترین محل به موطن اصلی اش سمرقند اقامت می کرد بیشتر اوقات را در چادرهای مجللی که شباهت به کاخ داشت می گذراند. باقیمانده بناهایی که به سفارش تیمور بنا شدند- مسجد («بی بی خانم») و آرامگاه «گورامیر» در سمرقند، و آق سرای («قصر سفید») در شهر سبز- بازگوکننده امیال جاه طلبانه فرمانروایی است که تمایل دارد خود را در انظار شهروندان ایرانی و ترک و مغولش، موجه قلمداد کند. قدر مسلم آن است که ابعاد بسیار بزرگ و تزئینات اغراق آمیز این بناها بیانگر قدرت و ثروت تیمور است، ولی جای بسی تعجب است که حتی یک کتاب یا نقاشی دیواری را نمی توان مشخصاً منتسب به زمان زمامداری وی دانست. شاید از آنجا که تیمور پیوسته در حال کشورگشایی بوده و از این طریق به دیوانهای بسیاری دسترسی داشته است، نیازی به این کار احساس نمی کرده است. نیز، برخی از محققین معتقدند که تعدادی از این نگاره ها- به ویژه آنهایی که دربردارنده شاهزادگان ایرانی با دیوها و حافظان آسیای میانه اند- که اکنون در استانبول محفوظند، ممکن است از سمرقند آورده شده و به سفارش شاهزادگان تیموری بوده باشند. متاسفانه مدرک مدلل مستندی که این نظریه را به اثبات رساند در دست نیست و از آنجا که تیمور بی سواد بود، این امکان وجود دارد که وی التفات چندانی به کتاب حتی کتابهای مصور نداشته است. (پاکباز، ۱۳۸۰ : ۹۱_۸۷).

تیمور در طول حیاتش تلاش داشت تا قدرت و استقلال پسران و نوادگانش را با انتسابشان به حکومت نواحی تحت اشغال محدود کند و ناظرانی را برای نظارت بر طرز عملشان بگمارد. بنابراین، زمانی که تیمور از دنیا رفت، اگر چه نوه اش پیرمحمد بن جهانگیر را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده بود، ولی تکلیف سلطنت چندان روشن نبود. نواده دیگرش خلیل سلطان، بلافاصله با پیرمحمدبن جهانگیر به مبارزه برخاست و در سمرقند خود را سلطان خواند. در همین ایام، شاهرخ، تنها پسر درقید حیات تیمور، نیروهایش را در ناحیه تحت فرمانروایی خود، خراسان، تقویت کرد و بخشی از گرگان و مازندران را به زیر سلطه خود درآورد. توانایی رزمی و سیاسی وی تا سال 811 هـ. به میزانی بود که توانست ترکستان را به زیر سلطه خود درآورد و به سادگی خلیل سلطان را شکست دهد و بر سمرقند مسلط شود شاهرخ به عوض اینکه در پایتخت تیمور مستقر شود، به شهر محل استقرارش، هرات، مراجعت و پسرش الغ بیک را به حکومت سمرقند منسوب کرد.

وضعيت هنر در ايران در زمان جانشينان تيمور

بعد از مرگ تيمور در سال 807 (هـ.ق) (1404 م)، مملكت وسيع وي بين بازماندگانش تقسيم شد، جانشينان وي كه در محيط دانش و هنر پرورده شده بودند در قلمرو خويش در ماوراء النهر و خراسان و عراق و غيره به پرورش هنر و تشويق و گردهم آوردن هنرمندان پرداختند. شاهرخ اگر چه چهارمين پسر تيمور بود،اما چون در موقع مرگ پدر در خراسان حكومت مي كرد، در نتيجه بعضي حوادث، وارث امپراتوري وسيع تيمور و جانشين او گرديد. رنه گروسه در كتاب امپراتوري صحرانوردان در مورد شاهرخ مي نويسد: او داراي صفات عاليه انساني بود، فريفته ادبيات و اشعار فارسي و معمار و سازنده اي بي دريغ بود. از شاعران و ارباب هنر و معرفت حمايت و پشتيباني مي كرد و دوره طولاني سلطنت او از لحاظ معرفت كمال قرن طلايي دوراني است كه آن را رنسانس تيموري و دوره احياي علم و دانش نام نهاده اند، در زمان سلطنت او تجليات علم و معرفت و كمال به اوج تعالي خود رسيد و شعر و ادب به دوره ترقي خود ارتقا يافت. (پاکباز، ۱۳۸۰ : ۹۱_۸۷).

شاهرخ هرات را كه خود مدتها حاكم آنجا بود به پايتختي بر گزيد و اين شهر را پرورشگاه هنر ساخت و به ترميم ويرانيهايي كه به دست پدر پديد آمده بود پرداخت. گوهرشادآغا زن او نيز حامي هنرمندان بود و فرمان داد تا مسجدي در كنار مقبره حضرت رضا(ع) در مشهد بسازد كه به نام او مشهور است. در زمان شاهرخ به علت استقرار آرامش و كاهش يافتن فعاليتهاي جنگي، فعاليتهاي فرهنگي بيش از گذشته توسعه يافت. (صفا، 1376 ص 88-89)

بايسنغر ميرزا جانشين شاهرخ نيز از حاميان و مشوقان هنرمندان بود. شاهزاده علاوه بر فعاليتهاي دولتي اش شاعر و خوشنويس ماهري نيز بود، وي به سال 799 در شهر هرات چشم به جهان گشود. وي از خردسالي به هنر كتابت علاقه مند بود. از هجده سالگي به رتق و فتق امور دولتي پرداخت سپس به حكومت خراسان و آذربايجان رسيد و در سال 820 به ولايت عهدي منصوب گرديد. در دوران ولايت عهدي اش از هرات پاي به بيرون نهاد، پدرش شاهرخ ميرزا براي او اهميت زيادي قائل بود. شاهزاده خط ثلث را نيكو مي نوشت و علاوه بر زبان تركي كه زبان مادري اش بود به زبانهاي فارسي و عربي نيز تسلط داشت و با آنها شعر مي سرود. شاهنامه را خوب مي دانست و تاريخ نويسان را گراميداشت، دانشمنداني چون حافظ ابرو از حمايتش برخوردار بودند. به خاطر علاقه فراواني كه به كارهاي هنري داشت بيشتر اوقات خود را بين هنرمنداني كه در دربار مشغول بودند مي گذراند و در مجامعي كه با شركت بزرگان، ادبا، دانشمندان، هنرمندان و موسيقيدانان تشكيل مي شد شركت مي كرد. (پرايس، 1380 ص 77)

دوران سلطان حسين بايقرا نيز از جهت رونق بازار هنر و ادب و صنايع ظريفه به مراتب بدتر ازدوران پيش بود. سلطان حسين حامي جدي علم و ادب و هنر بود. در زمان او هرات رونق زيادتري يافت. دوران سلطنت او را مي توان از نظر مركزيت علمي و ادبي و هنري شهر هرات يكي از ادوار بسيار مهم بر شمرد. (شراتو، 1376 ص 142)

او دربار خود را در هرات به مركزي بسيار درخشان و تابان از علم و ادب تبديل كرد. در دربار وي علاوه بر وجود وزير دانشمندي چون امير عليشيرنوايي، مولانا عبدالرحمان جامي و ميرخواندو نيز بهزاد و سلطان علي مشهدي خوشنويس به سر مي بردند.

وضعيت نقاشي و خط در دوران جانشينان تيمور

در اواخر دوران تيموريان مي توان شاهد ارتقا و اوج نگارگري بود. نگارگران در دوران تيموريان چه از نظر كاربردي و چه از نظر به كار بردن شيوه هاي جديد و تكنيك ها به مراحل و فنون تازه اي پي بردند. چهره ها حالت خشك و بي روح خود را از دست داده و گاهي غم و اندوه و يا شادي در آن نمايان مي شود. بهزاد كه از بزرگترين نقاشان به شمار مي رود در اين دوران انقلاب بزرگي را در نقاشي ايران به وجود آورد. يكي از كارهاي به ياد ماندني بايسنغر اعزام گروهي از نقاشان به سرپرستي خواجه غياث الدين به كشور چين بود تا ضمن بازديد از مراكز هنري و نقاشي چين، اطلاعات هنري خود را در اين زمينه تكميل نمايند. در مورد خط نيز در عصر تيمور وشاهرخ خط نستعليق كه زيباترين خطوط بوده و زاده مردم خراسان است در مملكت تيموريان رواج يافت و بر ابنيه و كتب مستعمل گرديد. (ولش، ۱۳۸۴ : ۱۵).

علي رغم اينكه بايسنغر بزرگترين ثلث نويس زمانه خود بود اما تمام هم و غم خود را صرف گسترش خط نستعليق كرد كه تازه ميرعلي تبريزي ابداع كرده بود. (شراتو، 1376 ص 47)همچنين در اين دوره مولانا جعفر و پسرش جلال و مولانا اظهر و پسرش محمد و سلطان علي بن محمد مشهدي و مير علي هروي و مهر خندان و سلطان محمد نور از جمله مشاهير نستعليق نويس دوران تيموريان به شمار مي روند.

وضعيت موسيقي در زمان جانشينان تيمور

دوره تيموري همچنان كه از جهت ادبيات و هنرهاي ديگر مورد اهميت واقع شده است، از نظر موسيقي نيز حائز اهميت است. مهمترين شواهد اين امر را مي توان در موارد زير بر شمرد:

1-بزرگترين نظريه پرداز موسيقي صفي الدين ارموي (1294 م – 693 هـ) كه در خدمت خليفه بغداد بود به علت مهارت در نوازندگي تنبور مورد لطف هولاكوخان قرار گرفت.

2-محمد بن المولي (1334-765 هـ) يك دايره المعارف موسيقي و يك رساله مهم موسيقي را به زبان فارسي به نام «كتر التحف» كه طول قرن پانزدهم ميلادي نوشته شده بود را تكميل نمود. در اين كتاب است كه ما متوجه مي شويم آلات و ادوات موسيقي در مجلس ايراني در طول دوره ايلخاني و تيموري عبارتند از: عود، رباب، چنگ بزرگ، قيچك، ني و تنبور

3-ابن غيبي يك نوع كمانچه و يك نوع تنبور و دف و رباب و ني و نفير را به آن اضافه كرد و پس از اينكه سمرقند پايتخت تيموريان شد مهد علم و دانش از غرب به شرق منتقل شد.

4-ابن سعيد يكي از نظريه پردازان بزرگ موسيقي در دوران تيموريان بوده است. (پوپ، 1387 ص 418)

 

وضعيت كاشي كاري در دوران جانشينان تيمور

در دوره جانشينان تيمور، هنر كاشي كاري ايران از رشد و پيشرفت بالايي برخوردار گرديد. توفيق سده نهم در كاشي كاري مبتني بود بر به كارگيري مجموعه رنگ مغولي در مايه هاي غني و تابناك كه دوران طلايي معرق كاري را در كشورمان منعكس مي كرد. (ميرجعفري، 1375 ص 228)

هنرهاي كتابسازي و صحافي و تذهيب

هنر جلد سازي معرق نيز در عصر تيموريان در هرات رواج يافت. بايسنغر ميرزا مجلد و صحاف معروف استاد قوام الدين را از تبريز به هرات خواست. وي در صحافي انواع هنرنمايي نمود و از آن جمله معرق را كه تا آن عهد نبود، ساخت روي جلد را حزبي طلااندود كرد و پشت آن را معرق مي ساختند. هنر ساختن كاغذ ابري براي آرايش حواشي و گاهي متن كتابها و انواع زرافشان مانند ميانه غيار، چشم موري، بيخته بر اوراق كتابهاي نفيس و صنعت عكس كه استاد آن مولاكپك هروي نقاش بود و تذهيب معرق و قطاعي از هنرهاي مروج كتاب سازي عهد تيموريان است. (ولش، ۱۳۸۴ : ۱۵).

وضعيت شعر در دوران جانشينان تيمور

قرن نهم هجري و عصر تيموريان دوره مهم ادبيات ايران است. اين قرن از حيث كثرت شاعران و نويسندگان، كتب و متون ادبي گوناگون بسيار قابل توجه است. از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره نمود: 1-سيد معين علي تبريزي معروف به شاه قاسم انوار از جمله مشايخ تصوف و شاعر دوران تيموري و شاهرخ بود كه مورد توجه شاهرخ و بايسنغر و الغ بيگ قرار گرفت و به فارسي، تركي و گيلكي شعر مي سرود و رسالات متعدد از خود به جاي گذاشت.

اطلاعات بیشتر

نوع فایل

word

تعداد صفحات

58

حجم فایل

1.07 مگابایت

نقد و بررسی‌ها

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مقاله شکوفایی هنر اسلامی در عصر صفوی و تیموری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.