0
0

دانلود مقاله اسطوره

641 بازدید

در قرن حاضر كه قرن پيشرفت در علم و فن آوري است. كمتر كسي احساس نياز به گذشته خود مي كند. گذشته اي كه ثمره آن امروز است. براي انسان امروز اسطوره هنوز واژه اي نا آشناست. زيرا احساس خلأ آنرا درك نكرده است. احساسي كه با هيچ علم و انديشه اي حبران نمي شود… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله اسطوره دنبال نمایید. این فایل شامل 72 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله اسطوره

مشخصات فایل اسطوره

عنوان: اسطوره
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 72
حجم فایل : 2,41 مگابایت

بخشی از  مقاله اسطوره را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

 

واژه و معني اسطوره

فرهنگ نويسان عرب معتقدند اسطوره واژه اي عربي است كه از ريخت «افعوله» برآمده و ريشه آن «سَطَر»به معني افسانه ها و سخنان بي بنياد و شگفت آور است؛ ولي به نظر مي رسد كه اين واژه عربي نباشد، بلكه واژه اي يوناني- لاتيني است كه در لغت با واژه «Historia» به معني روايت و تاريخ از يك ريشه است. در يوناني با واژه «Myths» به معني شرح، خبر و قصه روايت هم ريشه است.

   آموزگار اسطوره را چنين تعريف مي كند‍: اسطوره را بايد «داستان و سرگذشتي مينويي دانست كه معمولا اصل آن معلوم نيست و شرح عمل، عقيده، نهاد يا پديده اي طبيعي است به صورت فراسويي كه دست كم بخشي از آن از سنّتها و روايت ها گرفته شده و با آيينها و عقايد ديني پيوندي ناگسستني دارد»[1]

گاه اسطوره را با افسانه يكي مي دانند ولي بايد اضافه كرد واژه اسطوره بسيار گسترده تر از افسانه است و مي توان گفت از مجموع افسانه ها كه مايه هاي فرهنگي مي يابند اسطوره پديد مي آيد. به عبارت ديگر «افسانه ها پاره‌هايي گسسته و مايه هايي خام از گونه هاي جهانشناسي راز آميز و باستاني مي توانند بود كه آن را اسطوره مي ناميم.[2]»

در قرآن واژه «اساطير الاولين» كه 9 بار نيز تكرار شده، اسطوره بيان شده است و مفسّران معني آن را نشانه هاي پيشينيان بر شمرده‌اند. آورده اند كه آگوستين قديس در پاسخ به اين پرسش كه اسطوره چيست؟ گفته است: «خيلي ساده است به شرط آنكه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضيح بدهم، عاجز مانده ام.[3]»

با توجه به گفتة آمده، توصيف و تعريف درياي پهناور اسطوره با كمك واژه هايي كه در اختيار داريم كاري دور از ذهن است. اسطوره را نمي توان در چهارچوبي قرار داد، بلكه بايد گفت با دريايي ژرف روبرو هستيم، كه رازناك و رمزآلود است.

انسان نخستين با شناخت طبيعت و با ياري گرفتن از اسطوره معماهاي خود را پاسخ مي دهد، اسطوره دين و دانش و انديشة انسان نخستين و دانسته هاي معنوي اوست، دانشي كه بيشتر جنبة نمادين دارد و از قوانين عملي ادوار بعد به دور است كه در آن سخن از اين است كه چگونه هر چيزي پديد آمده و به هستي خود ادامه مي دهد.

    اسماعيل پور اسطوره را چنين بيان مي كند: «اسطوره روايت يا جلوه اي نمادين دربارة ايزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبيعي و به طور كلي جهان شناختي كه به يك قوم، به منظور تفسير خود از هستي به كار مي بندد. اسطوره سرگذشتي راست و مقدس است كه در زمان ازلي رخ داده و به گونه اي نمادين، تخيّلي و وهم انگيز مي گويد كه چگونه چيزي پديد آمده، هستي دارد يا از ميان خواهد رفت و در نهايت اسطوره به شيوه اي تمثيلي كاوشگر هستي است».[4]

   بشر ناتوان غرق در انديشه هاي ناپختة خويش جستجوگر مأمني است كه اسطوره نام دارد، اسطوره واكنشي ناشي از ناتواني انسان در مقابل دنياي پيرامونش و حوادث غير مترقّبه اي است كه او هيچ نقشي در آن ندارد و نشانه‌اي از عدم آگاهي او در علل واقعي حوادث مي باشد.

  هم چنين اسطوره تجّسم احساسات آدميان است براي اعتراض به اموري كه براي ايشان ناخوشايند است و با استفاده از آن تسكين مي يابند[5].

    «اسطوره تاريخي است كه روانشناختي و ناخودآگاه گرديده است تاريخي است كه نه به انديشه و آگاهانه بلكه به سرشت و ناآگاه پديد آمده است.[6]»

   در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آميخته اند، چه آنها را بپذيريم و چه نپذيريم، با آنها زندگي مي كنيم، در ژرفاي وجود هر انساني نشانه هاي آن را مي توان يافت.

  انسان در هر عصري با فرهنگش زندگي مي كند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتي مي گوييم اسطوره فرهنگ مردمان نخستين است، سخن گزافي نيست.

    «اسطوره نه تنها سازه هاي زندگي هستند، بلكه بخشي از هر فرد، پاره اي از هر شخص هستند. قصّة كسي را گرفتن يا بردن، همچنان است كه جان او را گرفته باشند. اين چنين اسطوره هايي نقش هاي ذاتي، اجتماعي و اقتصادي دارند و اين پديداري محلي (اتفاقي) نيست، اين يك قانون و قاعده است[7]».

به هر حال جمع بندي كه مي توان به دست آورد، چنين است:

  • اسطوره تاريخ مينويي را روايت مي كند و حادثه اي كه در زمان هاي نخستين رخ داده است.
  • اسطوره بيان يك خلقت است، يعني درباره اينكه چگونه هر چيزي بوجود آمده است.
  • اسطوره فرهنگ انسان نخستين است هم چنين اسطوره دين و دانش و انديشه انسان نخستين است.
  • نقش ‏آفرينان اسطوره موجودات فراطبيعي و غير عادي هستند.
  • اسطوره به يك عبارت كاوشگر هستي است.
  • اسطوره واقعيّتي است كه به صورت نماد بيان مي شود.
  • اسطوره روايت فراطبيعي و مينويي است.

مالينوسكي اسطوره را چنين تعريف مي كند: «اسطوره عبارت است از احياي روايتي يك واقعيت ازلي به سود خواسته هاي ژرف ديني، خواستهاي اخلاقي، قيد و بندهاي اجتماعي، بيانيّه ها و حتّي نيازهاي عملي.[8]»

   و در انتها تعريف استاد بهار از اسطوره را باز مي كنيم: «اساطير مجموعه اي است از تأثيرات متقابل عوامل اجتماعي و انساني و طبيعي كه از صافي روان انسان مي‌گذرد، با نيازهاي رواني- اجتماعي ما هماهنگ مي گردد و همراه با آيين هاي مناسب خويش ظاهر مي شود و هدف آن مالاً پديد آوردن سازشي و تعادلي بين انسان و پيچيدگي هاي رواني او با طبيعت پيرامون خويش است.»[9]

جهان بيني و كاركرد اسطوره

«شناخت انسان هاي نخستين از جهان و بازتاب پندار و انديشة آنها در قالب روايت ها و گفتارهاي اسطوره اي، جهان بيني آنها را پديد مي آورد.»[10]

    «پايا ترين و استوار ترين بنياد اسطوره اي، باور به يگانگي جهان و انسان است. در جهان بيني اسطوره اي، اين دو، جدايي و بيگانگي سرشتيني از يكديگرندارد، در بود يكسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پيوند در ميان اين دو چنان است كه گويي انسان و جهان دو نام اند، ناموري يگانه را.[11]»

   يونگ مي گويد: «ذهن اقوام بدوي نه منطقي است و نه غير منطقي، آدم بدوي نه مثل ما زندگي مي كند و نه مثل ما مي انديشد. آنچه براي ما غير طبيعي و مرموز است، براي او كاملاً عادي است و جزيي از تجارب زندگي اوست. براي ما گفتن اينكه اين خانه آتش گرفته، زيرا كه رعد بدان اصابت كرده است عادي مي نمايد، ولي براي آدم بدوي گفتن اينكه اين خانه آتش گرفته، زيرا افسونگري از رعد استفاده كرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادي و طبيعي است.»[12]

   «به نظر كاسيرر، بينش اساطيري، به معني راستين كلمه «Concret» يعني واقعي و محسوس است، هم چنين او معتقد است علل وقايع مختلف كاملا آزاد است. هر چيزي ممكن است از چيز ديگر پديد آيد. جهان ممكن است از جسم حيواني بوجود آيد. يا از هستة ازلي يا از گل نيلوفري كه روي آبهاي آغازين مي شكفد، زيرا در بينش اساطيري هر چيزي مي تواند با هر چيز ديگر تماس زماني و بعدي حاصل كند. در بينش اساطيري رخدادها، اتفاقي به شمار نمي آيند. بلكه اينان ناشي از دخالت و نفوذ علل سحرآميز و مرموزي هستند.[13]»

    «نگرش اسطوره اي به واقع نخستين تلاش منسجم و شكل گرفتة آدمي براي شناخت و تسلّط بر طبيعت دروني و همراه بود، زخمي عميق به جاي گذاشت كه ذهن انسان باستان كوشيد تا به ياري اسطوره آن را دريابد و التيام بخشد… عميق تر شدن اين زخم، در عصر جديد و تداوم فعاليت اسطوره سازي، خود دليلي كافي بر اهميت و ضرورت شناخت نگرش اسطوره اي است.[14]»

  «مهمترين كاربرد اسطوره ها، الگو بودن آنهاست. اسطوره ها در هر مكان و در هر زماني براي بشر نمونه و الگو بوده اند در عصر حاضر نيز كه بشر بازگشتي بجا به دوران قبل داشته است، اسطوره را به عنوان ايده آل و الگوي خود پذيرفته است. پس اسطوره هر طبيعي داشته باشد، همواره، پيشينه و نمونه به شمار مي رود، آن هم نه فقط براي اعمال (قدسي يا دنيوي) انسان، بلكه براي موقعيّت خود اسطوره نيز، و حتي مهمتر از آن، سابقه و پيشينه اي است براي وجوه واقعيت، به طور كلي، ما بايد كاري را كه خدايان در روز ازل كردند، تكرار كنيم. «… خدايان چنين كردند و آدميان نيز چنين كنند… اينگونه احكام، مبين سلوك انسان دوران باستاني اند.»[15]

مهم ترين كاركرد اسطوره به گمان الياده عبارت است از: «كشف و ‌آفتاب كردن سرمشق‌هاي نمونه وار و از همة آيين ها و فعاليت هاي معني دار آدمي از تغذيه و زناشويي گرفته تا كار و تربيت، هنر و فرزانگي.»[16]

مالينوسكي برداشت خويش را از كاركرد اسطوره چنين مي گويد: «اسطوره با در نظر داشتن آنچه در اسطوره زنده است و حيات دارد، توجيهي ناظر به ارضاي كنجكاوي علمي نيست، بلكه روايتي است كه واقعيتي اصيل را زنده مي كند و بر آورندة نياز عميق ديني است و با گرايش هاي اخلاقي، الزامات و احكام اجتماعي و حتي مطالبات علمي مطابقت دارد و جوابگوي آنها است. در تمدن‌هاي بدوي، اسطوره كار لازمي را انجام مي دهد. باورمندي ها را بيان مي دارد، اعتلا مي‌بخشد و مدوّن مي سازد».[17]

كوتاه سخن اينكه، اسطوره ما را در شناخت تاريخ، تمدن، فرهنگ و انديشه كمك مي كند.

سمبل

«سمبل به انگليسي «Symbol» نوشته مي شود و در فرانسه «Symbole» به ايتاليايي «Symbolo» است. در اصل يوناني از دو جز ballein, Syn=Sym ساخته شده است. جز اول اين كلمه به معني «با»، «هم»، «با هم»، جزء دوم به معني «انداختن»، «ريختن»، «گذاشتن» و «جفت كردن» است. پس كلمه «Symballein» به معني «با هم ريختن»، «با هم گذاشتن» و «با هم جفت كردن» است و نيز به معني «شركت كردن»،«سهم دادن»، «مقايسه كردن»… سيمبلن در زبان يونان باستان به معناي «نشان»، «مظهر»، «نمود»، و «آيت» به كار مي رفته است[18].»

«آنچه در معاني لغوي و اصطلاحي «سمبل» و هم چنين در كلمه رمز ديده مي شود، اين است كه در تمام معاني يك صفت مشترك وجود دارد و آن عبارت از پوشيدگي و عدم صراحت است، يعني آنچه ظاهر يك علامت يا شي يا كلام يا شكل يا كلمه نشان مي دهد و دلالت مي كند مقصود نيست، بلكه منظور معني و مفهومي است كه در وراي ظاهر آنها قرار دارد. بنابراين، همان تعريفي كه معني كلي و شامل رمز را مي نمايد، مي تواند در مورد سمبل نيز صادق باشد. به علّت همين تشابه معني و مفهوم ميان رمز و سمبل است كه يكي را معادل ديگري قرار داده و به كار مي بريم.» [19]

يونگ در باره سمبل معتقد است: «آنچه كه ما سمبل مي ناميم، عبارت است از يك اصطلاح، يك نام يا حتي تصويري كه ممكن است نماينده چيز مأنوسي در زندگي روزانه باشد و با اين حال، علاوه بر معني آشكار و معمول خود، معاني تلويحي بخصوصي نيز داشته باشد. سمبل معرّف چيزي مبهم، ناشناخته يا پنهان از ماست. مثلاّ بر ابنيه تاريخي كرت، شكل تيشه دو سر رسم شده است. اين شي را ما مي شناسيم ولي محتواي سمبوليك آن را نمي دانيم … چون اشياي  بيشماري در وراي فهم انسان قرار دارند، ما پيوسته اصطلاحات سمبوليك به كار مي بريم تا مفاهيمي را نمودار سازيم كه نمي توانيم تعريف كنيم يا كاملا بفهميم. اين يكي از دلايلي است كه به موجب آن، تمام اديان، زبان و صور سمبليك بكار مي برند، امّا اين استعمالِ خود آگاه سمبلها فقط يكي از جنبه هاي يك حقيقت مهم روانشناسي است، انسان خود به خود بطور ناخودآگاه نيز سمبلهايي به شكل رويا مي ‏آفريند ….

… انسان ابتدايي براي اين درون ناشناخته و باز ناگفتني، بازباني رمزي، سعي در تعريف رويداد جادويي بازيافت خويش مي نمايد و زبان سمبوليك را اختراع مي كند، چرا كه سمبل داراي جنبة  ناخودآگاه وسيع تري است كه هرگز به طور دقيق تعريف يا به طور كامل توضيح داده نشده است و كسي هم اميدي به تعريف يا توضيح آن ندارد. ذهن آدمي در كند و كاو سمبل به تصوراتي مي‌رسد كه خارج از محدوده استدلال معمولي هستند.

…. تاريخ سمبوليسم نشان مي دهد كه هر چيز مي تواند اهميت سمبوليك پيدا كند، اشياي طبيعي (مانند سنگها، گياه ها، حيوانات، كوه ها، درّه ها، خورشيد و ماه، باد، آب، آتش) يا چيزهاي ساخت انسان (خانه ها، قايق ها يا اتومبيلها) يا حتي شكل هاي مجرد (مانند اعداد، مثلث، مربع و دايره).[20]

 

 

 

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله اسطوره را به قیمت 19900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://faraproje.ir/?p=10076
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله اسطوره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.