در ميان اندامهاي درون شهري هر شهر و روستا، نيايشگاه هميشه جاي ويژه خود را داشته و دارد و از اندامهاي ديگر نمايان تر و چشمگيرتر است و از اينروست كه همه جا در دل آبادي جاي گرفته است.نياشگاه چون بزرگترين ساختمان آبادي بوده در آغاز نيازي بدان نداشته كه نشاني ويژه … پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله معماری مساجد دنبال نمایید. این فایل شامل 108 صفحه و در قالب word ارائه شده است.
مشخصات فایل معماری مساجد
عنوان: بیکاری
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 108
حجم فایل : 81 کیلوبایت
بخشی از مقاله معماری مساجد را در ادامه مشاهده خواهید نمود.
مساجد
پيش گفتار
در ميان اندامهاي درون شهري هر شهر و روستا، نيايشگاه هميشه جاي ويژه خود را داشته و دارد و از اندامهاي ديگر نمايان تر و چشمگيرتر است و از اينروست كه همه جا در دل آبادي جاي گرفته است
نياشگاه چون بزرگترين ساختمان آبادي بوده در آغاز نيازي بدان نداشته كه نشاني ويژه داشته باشد و خود بخود نگاه هر گذرندهاي را بسوي خود ميكشيده اما پس از گسترش آبادي نخست با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ و توق بر بلندترين جاي آن و سپس با ساختن ميل و برج و مناره در كنار و نزديك آن باشندگان آبادي و گذريان بيگانه را به نيايشگاه راهنمائي ميكردند. مسجد بر ديگر نيايشگاهها همان برتري را داشته كه اسلام بر ديگر كيشها و چنان خوب بوده و هست كه آذينها را ميآرايد و نيازي بستايش ندارد و ما در اينجا تنها ميگوئيم كه چگونه بوده و چگونه شده است(اگر بتوانيم). هنر اسلامي( بويژه معماري آن) بر پنچ پايه مردم واري، خودبسندگي، پرهيز از بيهودگي، بهرهگيري از پيمون(مدول) و نيارش (اساتيك) و درون گرائي نهاده و بي آنكه خواسته باشيم خود سنائي كنيم هنرمندان مسلمان ايران بيش از ديگران بدانها پاي بند بودهاند.
نخستين مسجدي كه بدست پيامبر بزرگوار ما با همكاري ياران گراميش در مدينه ساخته شد هميشه برگيره و الگوي مسجدهاي بيشمار و گوناگوني بوده است كه بدست هنرمندان تردست ما در سراسر ايران زمين(و هر جا كه فرهنگ اسلامي ايران فرمان ميرانده) بنياد شده است.
بهمين آفريده و واپسين فرستاده پروردگار (كه بر وي و خاندان پاكش درود باد) چون مدينه را با فروغ ايزدي خود روشن ساخت ياران خويش را فرمود تا براي بنياد مسجدي در خور كه پذيراي گروندگان باشد دل نزديكترين كوهپايه را بشكافند و سنگهاي آنرا بشكنند و پستاي ساختمان را فراهم آورند آنگاه با دست گرامي خود پارههاي لاشه سنگ را (خشكه و بي آژند) بر هم ميانبود تا ديوار شبستان با افراز اندكي بلندتر از بالاي مرد بلند بالا برافراشته شد(چنانكه نياي نامدارش ابراهيم (ع) در ساختمان خانه خدا كرده بود كه بگفته ميبدي اسمعيل ساخت (مصالح) بر دست پدر مينهاد و وي (ابراهيم) ساختها برهم ميانبود. . . و چون پهناو درازاي شبستان بيش از آن بود كه فرسبهاي چوبين بتوانند آسمانه آنرا يكسره و ديوار بديوار بپوشانند(2) ستون يا ديركي از تنه خرما بني خشكيده در ميان آن بر پاي ساختند و فرسبها و تيرها و تيرچهها را (كه گمان ميرود آنها نيز از خرما بن ياشايد از پده يا غربه (سپيدار و كبودار)، كه نزديكهاي مدينه كم و بيش ميروينده بوده است) بر آن نهادند و روي آنها را بجاي فدره (دوخ و بورياي ويژه پوشش) با شوره ني و پيز و آنگاه با پوست چهار پايان پوشاندند و بدينگونه خانه خدا بسيار آشنا و همانند خانه بندگان خدا ساخته شد و همين آموزشي آسماني و بسيار ارجمند براي هنرمندان مسلمان بود كه تا بتوانند از ساختمايههاي بوم آورد و ايذري( چيزي كه در جاي ساختمان بدست ميآيد) بهرهگيري و بهرچه كه در دسترس دارند بسنده كنند و پيرامون نو آوريهاي بيهوده نگردند (و ديدم كه چنين هم كردند)
پروردگار جهان فرموده است والله جعل لكم من بيوتكم سكنا و جعل لكم من جلودالانعام بيوتا تستحفوتها يوم اقامتكم ومن اصوافها و اويارها و اشعارها اثائا و متا عا الي حين
(انخل80)
در كنار شبستان زيستگاه ساده و بيپيرايهاي براي ياران پاكباز و سالوكان تهيدست كه يكدم بر دوري پيامبر خدا شكيبا نبودند ساخته شد و پيشگاه سر گشاده شبستان نيز هموار و با باروئي كوتاه از كوچه و گذري كه پيرامون مسجد ميگشت جدا گرديد.
همين ساختمان مردم وار و بي پيرايه چند سالي پس از پايان كار (شايد كمتر از نيم سده) در سرزميني بسيار دور از مدينه بر گيره معماري نو مسلمان شد كه در پهره يا فهرج (يكي از چهار شهر آنروز يزيد) با بهرهگيري از آنچه در دسترس داشت خدا خانهاي براي همشهريان خود بنياد كرد كه خوشبختانه تا كنون از آسيب و ويراني و دستكاري بر كنار مانده است.
اين مسجد ساده اما با شكوه داراي شبستاني است با پنج كوچه (دهانه) و يك رده پيليا(ستون و جزر ستبر) و چهار ايوانچه يا چفته و دو راهرو و كناري كه ايوانچهها را بشبستان ميپيوندد و سر پوشيدههاي آن گرد سرائي كوچك سر گشاده را گرفته و دو گرمخانه(شبستان زمستاني) كشيده كه هر دو براهروها پيوسته و دربندي كه در آيگاه مسجد است و در كنار آن (وجدا از ساختمان مسجد) سراي كوچكي استكه شايد براي پيشنماز يا نگهبان ساخته شده باشد(اين سرا دستكاري شده و چهره نخستين خود را ندارد) پيرامون مسجد كوچه و گذر و ساباط و ميدانچه است و ساختمان ديگري بآن چسبيده است.
ديوار مسجد مدينه از سنگ لاشه، آسمانه آن تيرپوش و تخت بوده اما در فهرج كه نه سنگي و نه چوبي در دسترس بوده ناگزير ديوارهاي مسجدش از چينه و خشت و خام و پوشش آن سغ(طاق پوش) ميباشد و جز در لبهي رخبام خشت پخته در آن بكار نرفته است. پوشش كوچههاي شبستان طاق اهنگ(3) بيزتند(4) بيزكند(5) و ايوانچهها(چفتهها) كنه پوش (نيم گنبد) است و كف شبستان بجاي خشت پخته لوئينه است.
در معماري ايراني هر گاه چند كوچه طاق پوش در كنار هم جاي ميگيرد دهانه كوچه مياني يا ميان وار بيش از كوچههاي ديگر است و از دهانه بر وارها يا كوچههاي ديگر كم كم كاسته ميشود و كوچه كناري كه طاق آن روي ديوار پرت (ديواري كه پشت آن آزاد است) مينشيند كمترين دهانه را دارد تا از رانش طاق كم كم كاسته شود و ديوار پرت را نياندازد نا گزير نماي ميانوار كه بر روي سراي سر گشاده باز ميشود پردهانهتر و بلندتر ميشود و ازمردم واري آن ميكاهد. معمار هنرمند مسجد فهرج براي پيشگيري از اين كاستي در كنار دو جرز ميانوار پليكهاي(6) نغزي افزوده تا در دهانهها يكسان نمايد(اين نغز كاري يكصد سال پس از آن در تاريخانه دامغان رها شده). كار بهره گيري از ساختمايههاي بوم آورد در اين مسجد بدانجا كشيده است كه بجاي كاه در كاهگل(كه شايد در فهرج كمياب بوده) ژاژ(خاشتر- آدور) آسيا شده بكار بردهاند و همين كار اندودها را از آسيب موريانه بركنار داشته است.
اينكه نخست از مسجد جامع فهرج ياد كرديم ازاينروست كه از آغاز براي مسجد ساخته شده و دستكاري و كست افزود چشمگيري در آن نشده كه چهره نخستين را دگرگون كند و گرنه در شهرهاي ديگر ايران كه مردمش پيش از فهرجيان بدين خدا گرويدهاند ناگزير از ساختمانهاي پابرجا (يا نيمه ويراني كه باز سازي شده) براي نماز و نيايش پروردگار يكتا بهره گرفتهاند.
مسجد يزد خواست، جامع بروجرد، مسجد سركوچه محمديه نائين(كه نخستين، آتشكدهي پا بر جا و دومي آتشگاهي نيمه ويران و سومي گيري يا ايوان و چهارمي مهرابه بوده نمونههاي خوبي براي اين بهرهگيري شايسته از ساختمانهاي رها شده، هستند(7)، هر چند مسجد شدن آنها ديرگاهي پس از ساختمان مسجد جامع فهرج انجام گرديده است)، با اينكه از آغاز سده سوم هجري و با گسترش شهرها و روستاها مسجدهاي با شكوه و بزرگي در بيشتر شهرها(با تهرنگ شبستاني بو مسلمي) بنياد گرديد اما هرگز گنبدخانه و ايوان(ياپيشان) و سر پوشيدههاي كشيده(طنبي) كه با دگرگوني و كست افزود آتشكدهها و گيريها و مهرايهها پديد آمده بود كنار گذاشته نشد و يا پيوستن شبستانهاي چهلستون كم كم هريك از آنها جاي خود رادر مسجدهاي ايراني پيدا كرد و چون يكي از اندامهاي مسجد پا بر جا ماند گنبدخانه و چهار طاقي با زمينه چهارم برهم اندازه و گوشههاي راست تهرنگ شايسته و در خوري براي برگزاري نماز داشت كه تنها ميبايست دهانه روبروي قبله آنرا بهبندند.
گنبدخانهها گاهي چون كوشكي تك و آزاد(بيمردگرد) براي مسجد ساخته ميشد(مسجد جامع بروجرد- مسجد جامع گلپايگان پيش از گسترش و بسياري ديگر. . .) و گاهي مردگرد پيرامون آنهم(كه ميتوانست بجاي پشت بندرانش گنبد را بخوبي بگيرد) ساخته ميشد سه بخش مردگرد(در يك اشكوب و گاهي در دو نيم اشكوب يا بگونه كمر پوش) ويژه زنان بود و از بخش پشت محراب آن بيشتر براي نگهداري قرآن بهره ميگرفته، يكي از نمونههاي خوب اينگونه گنبد خانهها شبستان كهن مسجد ميدان ساوه است كه بروزگار صفويان محرابي زيبا با گچ تراش رنگين برآن افزودهاند(كه خوشبختانه تا كنون مانده و آسيب چنداني نديده اما محراب زيباي ديگري كه در گنبد خانه مسجد جامع همان شهر است گزند بسيار ديده و پارهاي از گچ تراش آن را كنده و دزديدهاند) پيشان يا ايوان كه بر گيره آن گيري يا ايوان تابستاني بوده و در سوي نسار و پشت به آفتاب ساخته ميشده نيز تهرنگ در خوري براي برگزاري نماز داشته چون سه بر آن ديوار بسته و يك برآن باز است و اگر در گاهي در ديوار رو بقبله آن باز بوده بسادگي آنرا ميبستند تا جاي محراب را بگيرند(مسجد نيريز مسجد گناباد. مسجد فردوس و دير زماني پس از آنها مسجد عليشاه گيلاني- ارك عليشاه تبريز).
(در مسجدهاي تازه سازتر ميبينيم كه پيشان در پيش گنبدخانه جاي گرفته و ديوار رو بقبله آن به گنبدخانه باز شده و كم كم در يك، دو يا سه بر ديگر مسجد هم ساخته شده و آنرا چهار ايواني كرده است).
سر پوشيدههاي كشيده كه بيشتر يك دهانه بزرگ در ميان و چند ايوانچه يك يا دو اشكوبه يا كمر پوش در دو سو داشته جاي شايستهاي براي برگزاري نماز بوده (بخش زنانه مسجد بيشتر در اشكوب و بالاي كمرپوش يا وركد- غرفه- جاي داشته) مسجد ملاعبدالخالق يزيد. مسجد سيد محمد عقداء. شبستانهاي دوسوي گنبد خانه جامع يزيدو شبستان جامع اصفهان (كه محراب نام آور او لجايتو در آن جاي دارد) نمونههاي خوبي از اينگونه شبستانهاست اما بهترين و در خورترين اندامهاي مسجد ايراني شبستان چهلستون است كه ميبينيم بخش بزرگي از مسجدها را در بر ميگيرد.
شبستان چهلستون(ياستاوند) چون دهانههاي كوچكي دارد و طاقها(اگر پوشش آن سغ باشد) در كنار هم جاي گرفته (و رانش همديگر را از ميان ميبرد) كمتر بيم ويراني و فرو ريختن آنها ميرود و گسترش آنهم(با افزودن رده ستونها) بسيار آسان است.
مسجدهاي شبستاني (كه نميدانم از كجا بمسجد عربي نامور شده) ميانسرا و پيشگاه سر گشاده بزرگي در ميان دارد و پيرامون آنرا شبستانهاي چهلستون و ستاوند گرفته و در بيشتر آنها(پس از نخستين سده هجري) دهانه مياني روبقبله و دهانه روبرو آن (كه بيشتر در آيگاه مسجد است) پهنتر و گشادهتر از دهانههاي ديگر است. اين تهرنگ آشنا در ايران پيشينهاي بسيار كهن دارد و نمونههاي بسيار روشن آنرا در سراهاي باستاني سيستان ميتوان ديد كه اگر ديرينگي بنياد آنها استوار نبود گمان ميرفت كه اين شهر كهن شهر مسجدهاي شبستاني بوده و از ديگر ساختمانهاي درون شهري بهرهاي نداشته است.
در آغاز سده سوم هجري كه ابومسلم در خراسان بپاي خاست و به براندازي امويان كمر بست مسجد باشكوه و بسيار بزرگي در پايگاه خود نشابور بنياد كرد كه ميگويند شش هزار تن ميتوانسته اند در زير سرپوشيده هاي آن نماز گزارند و نزديك هشتاد هزار گز زيرساختمان آن بوده است اگر اين گفته را گزاف بدانيم و بپذيريم كه اين مسجد تنها ششصد تن نمازگزار را پذيرا ميشده با نگرشي ژرف بشيوه ساختماني آنروزگار (با پيلپاها و ديوارهاي ستبر و دهانه هاي كم پهناي سرپوشيده) باز هم درميابيم ساختمان و بنيادي شگرف بوده كه پيش از آن مانند نداشته است. در آن روزگار نه تنها در نيشابور كه در بيشتر شهرها و شهرك ها و روستاهاي نامآور ايران مسجدهائي چون مسجد ابومسلم (شايد هم بدستور وي) با اندازههاي كوچكتر بنياد شد كه نشان آنها را در جامع ساوه، ابرقو، يزد (كه شادروان ماكزيم سيرو پيش از ويراني آنرا بازنگاري كرده) نائين، ميبد ميبينيم و تهرنگ برخي از آنها پس از كاوشهاي باستان شناسي در اصفهان و اردستان و شهرهاي ديگر نيز بدست آمده است.
از سده سوم تا چهارم و آغاز سده پنجم هجري بيشتر مسجدهاي ايران بهمين شيوه بنياد ميشده اما هرروز برزيبائي و نغزي آن ميافزودهاند تا بروزگار آلكاكويه كه نغزكاري بوالاترين پايه خود ميرسد (شبستانهاي جامع اصفهان بروزگار آلبويه و آلكاكويه) و سخني گزاف نيست اگر بگوئيم هرگز ديگر هنر ما بدان پايگاه والا دست نيافته است. در همان روزگار دربرخي شهرها و روستاها مسجدهاي كوشكي (با گنبدخانه تك) نيز بنياد ميشده كه نامآورترين آنها جامع بروجرد است.
ميگويند بروزگار بودلف عجلي وزير او حمويه بن علي آتشكده بروجرد را بار زپيرائي و مسجد كرده است اما با نگاهي بنماي ديوارهاي گنبدخانه آن (كه در پائين با آجرهاي تازه نماسازي شده و آجرهاي يك ارشي كهنه در بالا و روي آنها بكار رفته) ميتوان گفت كه بيگمان ساختمان آتشكده ويران يا نيمه ويران بوده و حمويه با بهرهگيري از مصالح آماده كه پيرامون آن ريخته بوده برروي شالوده استوار سنگچين آن مسجد را از نو بنياد كرده است.
از سده پنجم هجري كمكم گنبدخانه دركنار مسجد شبستاني (و بيشتر در پشت ايوان يا پيشيان) بنياد ميشود كه گاه گسيخته و گاه پيوسته بوده است.
خواجه نظامالملك چند چشمه از ستاوندهاي شبستان جامع اصفهان (و شايد هم صفه صاحب) را برميدارد و بجاي آن گنبدخانهاي ميسازد و در همان روزگار تاجالملك فيروزان شيرازي (كه با او همچشمي و ستيز داشته) روبروي درگاه مسجد گنبدخانه ديگري بنياد ميكند كه هيچكدام از اين دو هنوز اندام پيوسته مسجد بشمار نميرفته است اما پيشان با ايوان پيش از آن جاي ويژه خود را در مسجد گرفته بوده چنانكه ميدانيم در همين مسجد صاحب بن عباد (در سده چهارم) ميانوار شبستان بزرگ را بازسازي يا بازپيراني كرده و چهرهپيشان بدان داده است كه تا امروز هم( بااينكه ديگر چيزي از آن برجاي نمانده) بصفه صاحب نامور است.(8)
دوستان گرامي و ارجمند نگارنده (آقايان مهندس شيرازي و مهندس دانشدوست) كه هر دو از پژوهشگران ژرفنگر ما بشمار مي آيند، در جامع اردستان و جامع فردوس پيلپاهاي چهارپري يافته اند كه طاق سنگين پيشان بر آنها مينشسته و نشان ميدهد كه پيش از سده پنجم دستكم پيشان بزرگ جاي خود را در مسجدهاي ايران باز كرده. اگرچه هنوز نشاني از سه ايوان ديگر (مانند مسجد چهار ايواني) در مسجدهاي كهن نيافتهايم گمان كردهاند كه مسجد جامع زواره كهن ترين مسجدي است كه از آغاز بگونه چهار ايواني بنياد شده اما با بازديد سردابهاي كهن كه زير راسته در آيگاه آن است (و بسيار به سردابه مسجد سركوچه محمديه نائين مي ماند) دشوار ميتوانيم آن را بپذيريم.
نشان مسجد دو ايواني را بي هيچ گفتگو از سده هفتم در دست داريم. خوشبختانه دو ايوان مسجد زوزن هنوز بر پاي است و پس از آن مسجد فريومد را ميبينيم كه دو ايواني ساخته شده و شگفتا كه اين اينگونه مسجد تنها در استان خراسان ديده ميشود و اگر در استانهاي ديگر هم باشد در آغاز چنين نبود و در پي دستكاريها و كست افزودههاي تازه چنين چهرهاي بخودگرفته است. چنانكه بيشتر مسجدهاي چهار ايواني امروز هم مانند جامع اصفهان و مسجد نو شيراز از آغاز شبستاني بوده كه چند دهانه از شبستانهاي چهار بر آنرا برداشته و بجاي آن ايوان ساختند. بهمين گونه در مسجد جامع ساوه دو ايوان پديد آمده (كه روبروي هم نيست) و روبروي پيشان مسجد علويان نائين ايواني كمرپوش (دواشكوبه) ساختهاند كه گمان ميرود بنياد آن كهن باشد و در سده هشتم (همزمان با كمرپوشهاي شبستان) دو اشكوبه شده است. مسجد جامع سمنان يك ايوان در پيش گنبدخانه دارد پيش از سده هفتم روبروي شبستان كهنتر (ابو حرب بختياري- ممدوح منوچهري) ساخته شده اما مسجد جامع يزيد هم (بخشي را كه مير ركن الدين در سده هشتم بنياد كرده) باز يك ايواني است با اينكه بيشتر مسجدهاي همزمان آن(يا نزديك تر بزمان بنياد آن) چون مسجد جامع ورامين چهار ايواني است.
فهرست مطالب مقاله معماری مساجد, در ادامه قابل مشاهده می باشد.
- -مقدمه
- -مسجد و مدرسه شهيد مطهري ( سپهسالار)
- -مسجد (شاه سابق) امام خميني تهران
- -مسجد جامع (عتيق) تهران
- -منابع و مأخذ
در صورت تمایل شما می توانید مقاله معماری مساجد را به قیمت 15900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.