0
0

دانلود مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان

623 بازدید

نقش دین در رابطه با بهداشت و شفا از قرون بسیار دور شناخته شده است. در طول هزاران سال دین و پزشکی در مداوا و کاهش رنجهای انسان شریک یکدیگر بوده‌اند (ساچمن و ماتیوز، 1998) متخصصان بهداشت روانی نیاز دارند که از اثرات مثبت… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان دنبال نمایید. این فایل شامل 142 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان

مشخصات فایل بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان

عنوان: بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 142
حجم فایل : 109 کیلوبایت

بخشی از  مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

تعریف دین

دین‌عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده‌اند. (طباطبایی، 1370)

دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. (طباطبایی، 1370) اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم در این دنیای گذرا خوشبخت و در زندگی جاوید و بی پایان جهان دیگر هم سعادتمند خواهیم بود. (طباطبایی، 1370)

«ان الذین آمنوا والذین هادوالصائبین و النصاری من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم.» (سوره بقره، آیه 62)

از میان کسانی که مسلمان یا یهودی یا نصرانی نامیده می‌شوند، آنان که براستی به خدا و روز حیات ایمان آورده‌اند و عمل شایسته دارند پیش خدا دارای پاداش نیک خواهند بود.

تعریف واژه دین در فرهنگ آکسفورد یک دید کلی می‌دهد و بیشتر تعریف دقیقی از دین‌خود کامه است در فرهنگ یاد شده این عبارت است از شناسایی یک قدرت نامرئی برتر که بر‌سرنوشت انسان تسلط داشته و واجب الاحترام و اطاعت می‌باشد. (جمالی، 1381 به نقل از فروم).

سید قطب می‌گوید: دین به معنای راه است راهی که به سوی سعادت و هدف نهایی انسان همان رسیدن به سعادت است. (جمالی، 1381 به نقل از طباطبایی)

ویلیام جیمز در کتاب دین و روان، دین را عبارت از نظم نامرئی موجود در جهان می‌داند که وظیفه‌ی انسان هماهنگی با این نظم است. او در بررسی‌های خود چیزی مشترک را‌در ادیان‌مختلف یافت که آن رهایی از ناراحتی و دست یابی به آرامش بود.

به نظر یونگ دین به میزان قابل ملاحظه‌‌ای جنبه‌ی روان شناختی دارد. یونگ دین را با توجه ریشه‌ی لاتینی آن عبارت از تفکر از روی وجدان می‌داند (جمالی، 1381)

کلمه دین در زبان عربی اشاره دارد به علاقه و ارتباط میان دو طرف که یکی از دو طرف، طرف مقابل را بزرگ می‌دارد و طرف دیگر در برابر طرف مقابل خاضع است. اگر طرف اول به کلمه «دین» وصف گردد: «دین» عبارت از خضوع و انقیاد می‌باشد و اگر طرف دوم به کلمه دین وصف شود، دین به مفهوم فرمان و سلطه و حکم و الزام خواهد بود و چنانچه رشته ارتباط، یعنی وجه جامع میان هر دو طرف بوسیله کلمه دین در نظر باشد، دین عبارت است از قانونی که این علاقه و ارتباط را سازمان می‌دهد و یا عبارت از مظهر و نموداری است که بیانگر علاقه و ارتباط باشد. (محمد راز، 1376)

واژه‌دین در‌لغت به معناهای گوناگون‌از جمله: اجزاء اطاعت، قهر‌و غلبه، انقیاد، خضوع، پیروی و مانند آنها آمده است. در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که از آنها معنای جزا، شریعت، قانون و طاعت و بندگی استنباط می‌شود. (علیزاده، 1371)

دو معنی برای دین در تاریخ ادیان

کلمه دین که در تاریخ ادیان به کار می‌رود فقط دارای دو معنا است:

  1. همان حالت روانی[1] که ما از آن به تدین[2] تعبیر می‌کنیم.
  2. همان حقیقت و واقعیت عینی[3] که می‌توان در عادات معمولی، یا آثار جاوید و به جای مانده مراجعه کرد و آن عبارت از مجموعه‌ای از اصول و مبانی است که هر امتی در اعتقاد و عمل بدانها پایبند است.

این معنی بیش از معنای نخست در مفهوم دین دارای کاربرد می‌باشد. (محمد راز، 1376).

در هر صورت در مورد دین دامنه‌ای از تعاریف متفاوت داریم:

مرحوم علامه طباطبایی دین را اینگونه تعریف می‌کند: دین مجموعه از معارف مربوط به حقیقت انسان و جهان و مقدرات متناسب با آن است که در سیر زندگی مورد عمل قرار می‌گیرد. در این مجموعه بایدهای فقهی و اخلاقی قرار دارد که انسان متدین و تسلیم در برابر آنها، که این تسلیم زاییده‌ی اعتقاد پاک و شناخت حقیقت انسان و جهان است، الزامها و بایدهای یاد شده را در میان خود و افعال اختیاریش واسطه قرار می‌دهد تا با این وسیله به کمال شایسته خود راه یابد (طباطبایی، تفسیر المیزان).

هیوم دین را عبارت از آن جنبه تجربیات، افکار، احساسات و فعالیتهای فرد می‌داند که بوسیله آن تلاش دارد در ارتباط با آنچه که خود مقدس و الهی می‌شمارد یعنی قدرت بسیار متعالی و با ارزشی که جهان را کنترل کند. (ابراهیمی، 1386)

استاد مطهری‌در غالب ایمان‌دینی، دین‌را پیوندی دوستانه میان انسان و جهان می‌داند که در واقع نوعی هماهنگی میان انسان و آرمانهای کلی جهان است. (مطهری، 1366).

حضرت آیت الله جوادی آملی لغت دین را انقیاد، خضوع، پیروی، اطاعت، تسلیم، و جزا دانسته، معنای اصطلاحی آن را مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی می‌داند که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها باشد (جوادی آملی، 1369)

دوناهو معتقد بود که تحقیقات بعدی در این زمینه باید به بررسی ساخت شناختی و پیامدهای باور دینی بپردازد. (کرک پاتریک و هود،[4] 1990)

آلپورت 1950 به جای اینکه یک تعریف جامع از فرد دیندار و غیر دیندار ارائه کند معتقد است که ما باید خود آگاهی دینی را به آنهایی که توانایی و قدرت درک آن را دارند نسبت بدهیم که تنها شامل افرادی می‌شود که دین را تجربه می‌کنند. او معتقد است که ریشه‌های مذهب آنقدر متعدد است و اثر آن در زندگی افراد آنقدر متفاوت است و اشکال تفسیر منطقی آن آنقدر بی نهایت است که رسیدن به یک تعریف واحد را غیر ممکن می‌سازد. گاه دین را دین فردی تعریف می‌کند و گاهی دین را یک نهاد اجتماعی. (جمالی، 1381، به نقل از آلپورت)

بدون شک امروزه تعداد بیشتری از این نوع تعاریف را می‌توان بدان اضافه نمود در واقع‌هر تعریفی که از دین ارائه شود به نظر می‌رسد که فقط برای نویسنده آن راضی کننده است و به عبارت دیگر نمی‌توان تعریفی از دین ارائه کرد که همگان را راضی نماید:

مشکلات مربوط به ارائه تعریف جامع از دین

در باب تعریف دین دو دسته مشکل عمده وجود دارد:

مشکل اول:

در این تعاریف، حب و بعض‌های افراد نسبت به دین به طور اعم و یا یک دین خاص به طور اخص، موجب شده است که بعضی از این تعاریف کاملا دوستانه و برخی کاملا خصمانه باشد.

مشکل دوم:

هویت دین به گونه‌ای است که می‌توان سه قسم تعریف از آن داشت:

  1. تعاریف ارزشی (تعاریفی‌اند که دین را آنگونه تعریف می‌کنند که باید باشند.)
  2. تعاریف‌وصفی یا‌جوهری (تعریف دین برحسب اعتقادات و اعمال صورت می‌گیرد.)
  3. تعاریف کارکردی (می‌گویند که دین چه کارکرد ویژه‌ای دارد) (سید قریشی، 1381)

خاستگاه و نقش دین

در سالهای اخیر، توجه به «روان شناسی دین»[5] و «روانشناسی دینی»[6] در غرب از طریق انجام پژوهشهای تجربی، نشر مقاله‌ها و کتاب‌ها و تاسیس انجمن‌ها، برگزاری نشست‌های علمی و عضویت در مجامع تخصصی آن چنان زیاد شده است که تازه آشنایان این وادی در حیرت و شگفتی فرو رفته‌اند!

کافیست یادآور شویم که اعضاء «انجمن آمریکایی مشاوران مسیحی»[7] دیگر از انجمن‌های تخصصی (مانند‌انجمن مطالعات روانشناختی،[8] جامعه بررسی علمی دین،[9] انجمن پژوهشهای دینی،[10] جامعه مسیحی پزشکان و دندان پزشکان[11] و…..) دست کم سه برابر شده‌اند و تقاضا برای شرکت در کنفرانس‌ها و کارگاههای آموزشی روان شناسی دین، رشد چشمگیری داشته است. (گلزاری، 1380 به نقل از ورتنیگتون،[12] کرورسو،[13] مک کولو[14] و سان ویچ).

علاقه شدید روان شناسی معاصر به پژوهش و کار عملی درباره‌ی این از این رو شگفت انگیز است که در گذشته‌ای نه چندان دور، از بین همه‌ی دانشمندان علوم، چه علوم پایه و چه علوم انسانی و اجتماعی، این روانشناسان بوده‌اند که برخوردهای منفی و قهرآمیز با دین داشته‌اند و به صراحت از پرداختن به کار در این زمینه اعلان برائت کرده‌اند!

برای روشن کردن موضوع، به اختصار سیر برخورد روان شناسی و دین را از نظر می‌گذرانیم: پیروان همه‌ی ادیان، به ویژه مسلمانان عقیده دارند که علت برپایی و ماندگاری دین، این است که هم جزو خواسته‌های فطری و عاطفی بشر است (قرآن کریم، روم، 30/ نهج البلاغه خطبه اول) و هم بعضی نیازهای اساسی انسان را به صورت منحصر به فرد تامین می‌کند. (گلزاری، 1380 به نقل از مطهری)

دین‌حوادث عادی زندگی را، از تولد و زناشویی و مرگ، تا حد شعائر دینی بالا می‌برد و این امور معمولی را به وقایع مقدسی بدل می‌سازد و آن را از راه احساس، عمیق کرده به صورت همز درمی‌آورد. این نمایش غم انگیز و نحیف زندگی را به سفر مقدس شاعرانه‌ای که به سویی شریف است بدل کرده است، زندگی بدون دین ملال انگیز و‌پست مانند جسدی بی روح است  (دورانت، 1992) ویل انت از قول «موفونیگ» می‌گوید: دین، حفظ ارزشهاست بدون ضمانت دینی اخلاق فقط حسابگری است.

ویل دورانت در لذات فلسفه می‌نویسد: «دین را یک قرن زیر فشار بگذار و بعد فشار را کم کن و ببین که چگونه دوباره در طی سال سر بر می‌زند!»

و تصریح می‌کند: دین از میان نمی‌رود ما باید به دنبال چیزی برویم که از ما بزرگتر است تا بتوانیم او را پرستش کنیم. مردم جستجوی خود را بر روی تفسیر و تعبیر بهتر و استوارتری از این عالم دنبال خواهند کرد که این تاویل و تفسیر را با احساس و عاطفه و حیات نشاط بخشد که همان دین است. (نیکویی، 1383)

میسیاک (به نقل از الستون و همکاران، 1376) در مورد ارزش دین اظهار می‌دارد:

  1. دین، انسان‌را به‌فلسفه حیات‌مسلح می‌کند و‌به عقل وی روشنگری لازم را می‌بخشد دین برای فرد، نقشی ایفا می‌کند که قطب نما برای یک کشتی، یعنی در دریای زندگی جهت و راهنمایی در اختیار او قرار می‌دهد.
  2. دین بر اراده انسان تاکید کرده و آن را تقویت می‌نماید و به فرد کمک می‌کند تا به فرمان عقل گردن نهد.
  3. دین نیازهای اساسی روح، بویژه نیاز به عشق و جاودانگی را تحقق می‌بخشد.

اینجا پرسش‌های جدیدی پیش می‌آید که اگر دین پدیده‌ای فطری است و این همه آثار مفید و‌سازنده دارد، چرا متفکران بزرگی در غرب علیه دین قیام می‌کنند و گاه با لحنی آرام و‌مستدل و‌گاه با کلامی گزنده و تند، پایه‌ها و مایه‌های آن را به مسخره می‌گیرند و منکر می‌شوند؟

فیلسوف‌های روشنگر قرن‌هجدهم و‌در عصر روشنگری، از جمله ولتر، دین را ساخته و پرداخته روحانیون زیرک، برای حفظ اقتدار بر توده‌های بیسواد و نادان، به مدد دستکاری و هراس‌ها و خرافات آنان می‌دانستند. (خرمشاهی، 1372)

«آگوست کنت» فیلسوف فرانسوی که پدر جامعه شناسی نام گرفته است، دین را مربوط به‌مرحله کودکی اجتماع می‌داند و فریدریش نیچه، در پایان قرن نوزدهم اعلام داشت که «خدا مرده است!»

زندگی در دنیای بدون خدا، به معنای آن است که ارزش‌های خودمان را، خود خلق کنیم و بر آنچه (نیچه) تنهایی وجود می‌نامید عادت نماییم. (گلزاری، 1380 به نقل از گیدنز).

در روانشناسی، فروید اظهار کرد: دین‌فریب یا‌پنداری است که تسلی‌بخشی فریبنده‌اش در مرحله کمال کنونی سیر و سلوک بشری فراموش شده است و اعمال و عقاید دینی علائم فرضی روان پریشانه‌ای است که از تثبیت‌های روانی لاینحل کودکانه نشات می‌گیرد. (خرمشاهی، 1372) «واستون» دین را یک اسطوره، «فرلو» آن را به عنوان یک نکته منفی تاریخ بشر، «الیس» مصداقی از تفکر غیر منتطقی و «آلبی» آن را دارای ماهیتی تبعیض آمیز و پدرسالارانه که دشمن پیشرفت بشر است معرفی کردند. (قربانی، 1377)

در جامعه شناسی «کارل مارکس» دین را نشان دهنده‌ی از خود بیگانگی انسان و افیون توده‌ها دانست و «دورکهایم» بیان کرد که با توسعه جوامع امروز دین، نفوذ دین رو به زوال می‌گذارد، تفکر علمی بیش از پیش جایگزین تبیین دینی می‌شود و اعمال تشریفاتی و شعائر تنها بخش کوچکی از زندگی افراد را اشغال می‌کند و «ماکس وبر» بر مطالعه وسیعی درباره ادیان سراسر جهان پرداخت و با آن که به ظاهر نظرات مثبت درباره دین دانست، بر تاثیر مختل کننده و اغلب انقلابی آرمانهای دینی بر نظام‌های اجتماعی مستقر تاکید کرد. (ابراهیمی، 1386)

تاریخچه دینداری

امروز ما در وضعیت بحرانی بی سابقه‌ای به سر می‌بریم. مردم اعصار دیگر به یقین همان‌قدر دچار‌قحطی گسترده، آشفتگی‌اجتماعی و جنگ ویرانگر بوده‌اند که ما هستیم. لیکن تنها در روزگار ماست که بقای آدمی و نیز جانداران دیگر جدا در معرض تهدید قرار گرفته است.

بحران در جهان بیرون با بحران دیگری در جهان درون همراه شده است ویرانگری عظیم و خانمان سوز جنگ جهانی اول چنان میراثی از سرخوردگی و بی اعتمادی به خود برای نشان قرن 20 بر جای نهاد که در تاریخ بی سابقه است. آمریکاییها شاهد موجی‌از افسردگی معنوی و شکاکیت مذهبی بوده‌اند که بسی گسترده و ویرانگر بود. در نیمه قرن بیستم این امر بدیهی شمرده می‌شد که دنیایا نوین در میانه‌ی (عصری از اضطراب) در روزگار آشفتگی معیارها و اندیش‌ها و در ناامنی دردناک به سر می‌برد. (ام، وولف، 1386).

در فاصله‌ی میان این دو پیمایش ملی ملاحظه‌ی دیگری هم نمودار شد. برای نخستین بار در ظرف مدتی بالغ بر 200 سال اغلب کلیساهای اصلی پروتستان در آمریکا اعضاء خود را رفته رفته از دست دادند.

تغییراتی مشابه اگرچه با شدت کمتر و عرصه‌ی اعضاء فرقه‌های کاتولیک، رومی و یهودی‌نیز رخ‌داده این افول تاریخی در برخی شاخص‌های دیگر هم نمود یافت. ساخت کلیسا متوقف شد، نشریات مذهبی از ادامه کار خود باز ماندند و مبلغان کمتری به خارج گسیل شدند. بین سالهای 1965 و 1978 میزان پاسخ دهندگان پرسشنامه اعلام می‌کردند دین در زندگی آنها بسیار مهم است. از 7 درصد در 52 درصد کاهش یافت. از آن هنگام این رقم بین 50 تا 59 درصد در نوسان بوده است. (ام، وولف، 1386).

اما چنین مهم نیست که همه‌ی فرقه‌های مسیحی دستخوش چنین روندی شده باشند. برخی از آنها از جمله سازمان‌هایی نظیر جماعت‌های خداوند، گروه‌های غیر گلریزان[15] و تقدیس مورمونها،[16] شاهبان یهود و ظهوریون[17] در روز هفتم دارند، رونق می‌گیرند. پاسخی که امروزه از سوی دین در حال ظهور است آیا به راستی واکنش است. بحرانی که با آن روبرو هستیم یا خود نشانی از آن یا شاهده هم عامل تشدید آن است اگر عامل تشدید است. آیا محکومین که نقش تماشاگرانی درمانده را به عهده گیریم. یا به نحوی این امکان وجود دارد که وقایع را در سیری درست‌تر به جریان اندازیم. (همان منبع)

روانشناسی دین، در آغاز بسیار کثرت گرایانه بوده است به نظر می‌رسد کمتر نظریه یا روش در روانشناسی وجود دارد که کسی آن را برای مطالعه دین به کار نبرده باشد. به موازات پیشرفت در میدان پهناور روانشناسی، این کثرت گرایی به کرات ستیزه‌جو بوده و به بینش یک دیدگاه دیگر منجر شده است. (ام. وولف، 1386)

 

فهرست مطالب مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان, در ادامه قابل مشاهده می باشد.

  • چکیده
  • فصل اول:
  • مقدمه
  • بیان مسئله
  • اهمیت و ضرورت پژوهش
  • متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها
  • فصل دوم:
  • دین و تعاریف آن
  • دو معنی برای دین در تاریخ ادیان
  • مشکلات مربوط ه ارائه تعریف جامع از دین
  • خاستگاه و نقش دین
  • تاریخچه دینداری
  • ضرورت دینداری و خدا پرستی
  • ارزش زندگی دینی
  • آثار دین در زندگی
  • فواید دینداری در حیطه روان شناختی
  • نقش روانی دین
  • دین و جامعه
  • نقش اجتماعی دین
  • علل رویگردانی از دین
  • روشهای اندازه گیری دینداری
  • تاریخچه روانشناسی دین
  • حوزه‌های مطالعه روابط روان شناسی به دین
  • دیدگاه‌های نظری در مورد دین
  • طلاق و تعریف آن
  • تاریخچه طلاق در جوامع قدیم
  • طلاق در ادیان
  • طلاق در کشورهای مختلف
  • نظر اسلام پیرامون طلاق
  • مشکلات ناشی از طلاق
  • علل و عوامل طلاق
  • دیدگاه‌های نظری پیرامون طلاق
  • تحقیقات پیشین در زمینه دینداری و طلاق
  • فصل سوم:
  • طرح پژوهشی
  • جامعه آماری
  • روش تحقیق
  • ابزار پژوهش
  • روش جمع آوری اطلاعات
  • فصل چهارم:
  • تجزیه و تحلیل داده‌های آماری
  • توصیف داده‌ها
  • تحلیل داده‌ها
  • فصل پنجم:
  • خلاصه نتایج پژوهش
  • محدودیتهای پژوهش
  • پیشنهادات
  • منابع
  • پیوست

 

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان را به قیمت 12500 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
http://faraproje.ir/?p=6925
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله بررسی رابطه دینداری با میزان طلاق بین زنان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.