0
0

دانلود مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه

618 بازدید

اختلالات رواني مشكلات جدي و شايعي هستند كه در سراسر دنيا مشاهده مي شود. 14 درصد از تمامي ناتوانايي ها به علت اختلالات رواني، اجتماعي و عصبي بوده است و اين موارد 20 درصد از كل مراجعين به مراكز بهداشتي عمومي را تشكيل مي دهند… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه دنبال نمایید. این فایل شامل 113 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه

مشخصات فایل بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه

عنوان: بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 113
حجم فایل : 135 کیلوبایت

بخشی از  مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

بهداشت رواني

 بهداشت رواني، روانپزشكي پيشگير، بهداشت رواني اجتماعي و يا روانپزشكي اجتماعي به كليه روشها و تدابيري اطلاق مي شود كه براي جلوگيري از ابتلاء و درمان بيماريهاي رواني و توان بخشي بيماران رواني موجود به كار مي رود.

     روانپزشكان فردي را از نظر رواني سالم مي دانند كه تعادلي بين رفتارها و كنترل او در مواجهه با مشكلات اجتماعي وجود داشته باشد. پس از ديد روان پزشكان سلامتي عبارت است از تعادل در فعاليتهاي زيستي، رواني و اجتماعي افراد كه انسان از اين تعادل سيستماتيك و ساختارهاي سالم خود براي سركوب كردن و تحت كنترل در آوردن بيماري استفاده مي كند.

     كارشناسان سازمان بهداشت جهاني سلامت فكر و روان را اين طور تعريف كرده اند: سلامت فكر عبارت است از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي به طور منطقي، عادلانه و مناسب. (منبع29، ص3)

     لوسينون و همكارانش در سال 1962 سلامتي روان را اين طور تعريف كرده اند: سلامتي روان عبارت است از اين كه فرد چه احساسي نسبت به خود، دنياي اطراف محل زندگي و اطرافيان دارد. و مخصوصا با توجه به مسئوليتي كه در مقابل ديگران دارد، چگونگي سازش وي با درآمد خود و شناخت موقعيت مكاني و زماني خويشتن حائز اهميت است.

     تعريف كنينزبرگ در مورد بهداشت رواني عبارت است از تسلط و مهارت صحيح با محيط بخصوص در سه فضاي مهم زندگي، عشق، كار، تفريح، اين شخص و همكارانش براي توضيح بيشتر مي گويد: استعداد يافتن و ادامه كار، داشتن خانواده، ايجاد محيط خانوادگي دلپسند، فرار از مسائلي كه با قانون درگيري دارد، لذت بردن از زندگي و استفاده صحيح از فرصتها، ملاك تعادل و سلامت روان است. (همان منبع، ص3)

پيشگيري از بيماريهاي رواني

  بهداشت رواني در يكي از تعاريف خود با مفهوم پيشگيري از بيماريهاي رواني مورد استفاده قرار مي گيرد. كاپلان١ روشهاي پيشگيري از بيماريهاي رواني را به طور كلي به سه دسته تقسيم مي نمايد.

     1- روشهاي پيشگيري اوليه

     2- روشهاي پيشگيري ثانويه

     3- روشهاي پيشگيري نوع سوم

 

روشهاي پيشگيري اوليه

منظرو از پيشگيري اوليه٢ طرح برنامه هايي است كه با تأثير بر عوامل به وجود آورنده بيماريهاي رواني از بروز اين بيماريها جلوگيري به عمل مي آورند. اين برنامه ها معمولا در مورد تمام افراد اجتماع و يا گروه كثيري از مردم يك طبقه مورد عمل قرار مي گيرند در بعضي موارد براي گروههاي آسيب پذير اجتماع مانند آنها كه در معرض بروز جرم، جنايت و يا بيماريهاي رواني قرار دارند پياده مي شوند. آلبي٣ يكي از متخصصين بهداشت رواني، روش پيشگيري اوليه را به صورت زير تعريف مي نمايد، هر چيز كه هدفش بهتر كردن وضع زندگي بشر باشد و زندگي را كارآمدتر و با معني تر نمايد، ممكن است به عنوان بخشي از پيشگيري اوليه از اختلالات رواني و هيجاني تلقي شود

  1. Kaplan 2. Primary prevention
  2. Albee

 

روشهاي پيشگيري ثانويه

پيشگيري ثانويه١ به برنامه هايي اطلاق مي گردد كه به وسيله جلوگيري از ادامه و بدتر شدن اختلالات خفيف و متوسط رواني از ميزان بيماريهاي رواني مي كاهند. اين روش به صورت زود تشخيص دادن و درمان فوري اين علائم به كار مي رود. در اين حال، بيماريها زود كشف مي گردند و با روشهاي آسانتر و كم خرجتر مداوا مي شوند و پيش آگهي بهتري نيز دارند.  (منبع8، ص15)

روش پيشگيري ثالث٢

اين نوع پيشگيري موقعي وارد عمل مي شود كه بيماري استقرار يافته و مدتي از آن گذشته و تا اندازه اي پيشرفت كرده است. پيشگيري به منظور جلوگيري از عوارض ديررس بيماريهاي رواني مزمن و كم كردن ميزان از كارافتادگي بيماران است. در اين نوع پيشگيري سعي مي شود كه با ايجاد امكاناتي خاص طوري بيمار را درمان كنند كه به جامعه بازگشته و بتواند فعاليتهاي اجتماعي را به طور نسبي يا كامل از سر بگيرد. اين نوع پيشگيري يك روش بسيار طولاني و شايد تا آخر عمر است. بر خلاف پيشگيري اوليه و ثانويه كه در بيماران رواني چندان قابل اجرا نبودند و اطلاعات آماري هيچ گونه حمايتي از آثار اجراي آنها نمي كند، تجربه نشان مي دهد كه پيشگيري ثالث قابل اجرا و مفيد بوده است. طي چند سال اخير انواع و اقسام درمانهاي بيمارستاني و سر پايي توانسته است كه بيماران رواني شديد را به جامعه برگرداند. (منبع29، ص17)

اختلال رواني

طبق تعريف DSM Ш R اختلال رواني١ به سندرم رفتاري يا روان شناختي مهم باليني كه در شخص روي مي دهد و با ناراحتي يا ناتواني همراه بوده و فقط واكنش مورد انتظار درمقابل رويدادي خاص نباشد اطلاق مي گردد.

     درDSM Ⅳ هر اختلال رواني به عنوان نشانگان يا الگوي رفتاري يا رواني قابل ملاحظه باليني در نظر گرفته شده است كه در يك فرد ظاهر مي شود و با ناراحتي فعلي (براي مثال يك نشانه دردناك) يا ناتواني (يعني اختلال در يك يا بيش از يكي از زمينه هاي كاركردي) و يا با افزايش قابل ملاحظه خطر مرگ، درد، ناتواني و يا از دست دادن آزادي رابطه دارد. بعلاوه، اين نشانگان يا الگو نبايد در واكنش به رويداد خاص باشد كه از لحاظ فرهنگي موجه و مورد انتظار است، مانند مرگ يك فرد محبوب. علت اوليه اختلال هر چه باشد بايد آن را در حال حاضر به عنوان جلوه كژكاري رفتاري، رواني يا زيستي در فرد تلقي كرد. رفتار انحرافي (به عنوان مثال، سياسي، مذهبي يا جنسي) و تعارضهايي كه به طور عمده ميان فرد و جامعه بروز مي كنند، در صورتي اختلال رواني تلقي مي شوند كه همانگونه كه در بالا اشاره شد نشانه اي از يك كژكاري در فرد باشند. (منبع33، ص29)

توصيف و طبقه بندي اختلالات رواني

نكات كلي درباره توصيف و طبقه بندي بيماريهاي رواني:

     روشن است كه توصيف موضوع مسائل و اختلالهاي رواني، توصيف خصيصه هاي فاعلي و عيني اختلالها، علايم و نشانه هاي آنها، خصيصه هاي مجزا و همچنين پيوستگيهايي كه مي توانند با خصيصه هاي ديگر داشته باشند نخستين گام در راه روانشناسي مرضي است. پس همانند ديگر شاخه هاي علوم عملي، روانشناسي مرضي مي كوشد تا به پديده هاي متعدد قلمرو خود، با طبقه بندي آنهاي بر اساس تعدادي ضابطه نظم بخشد.

     تلاشهايي كه در قلمرو پزشكي و روانشناسي به منظور طبقه بندي كردن اختلالهاي رواني انجام شده از قدمت زيادي برخوردارند و بتدريج به تعداد كثيري طبقه بنديهاي كم و بيش جالب منجر شده اند.

     هر طبقه بندي به پديده هاي متعدد، با قرار دادن آنها در نظامي كه به طبقات نظم مي بخشد تقسيم شده است و در هر طبقه مجموعه عناصري كه داراي خصوصيات مشترك هستند جاي داده مي شوند.

     هنگامي كه از طبقه بندي در روانشناسي مرضي سخن به ميان مي آيد در واقع دو مسأله مورد توجه است. نخست، نظم بخشيدن به پديده هاي متعدد در روانشناسي يا نظامدار كردن آنها و دوم، ارجاع پديده ها يا افراد به طبقات نظام يا تشخيص اختلالها. بنابر اين يك طبقه بندي اختلالهاي رواني نه تنها اطلاعاتي درباره ماهيت مبنا و چگونگي اختلالهاي رواني به دست مي دهد (اطلاعاتي كه اساس شيوه هاي درمانگري قرار مي گيرند) بلكه تبادل نظر بين متخصصان باليني و پژوهشگران را ميسر مي گرداند.

     طبقه بندي اختلالهاي رواني مي تواند از يكسو بر اساس شيوه اي كه عناصر نظام (مقوله، ريخت، بعد) دريافت مي شوند و از سوي ديگر، بر مبناي ضابطه محتوايي طبقه ها (نشانه شناسي، علت شناسي، پيش آگهي و جز آن) انجام شود. شناخت اين جنبه ها به منظور سنجش ارزش يك

طبقه بندي بسيار اهميت دارد. (منبع10، ص38)

     اختلال رواني مجموعه اي از نابهنجاريها را در بر مي گيرد كه به چهار گروه اصلي تقسيم مي شوند: نوروز، روان پريشي (پسيكوز)، اختلالهاي شخصيت، معلوليت رواني

نوروز

مي توان گفت كه در نوروز يادگيري غلط موجب پاسخهاي بي اثر نسبت به مسائل زندگي روزانه شده است. شخص ممكن است بداند كه رفتارش غير عادي و نابهنجار است ولي احساس كند كه قادر به تغيير آن نيست. گر چه رفتار نوروتيك غير طبيعي است ولي شامل اختلال فاحش در واقعيت و بي نظمي آشكار در رفتار و افكار نمي شود. ماهيت و هسته اصلي نوروزها عبارت است از ارزشيابي غلط از واقعيت و تمايل به اجتناب كردن از مسائل به جاي سازش حاصل كردن با آنها. به عبارت ديگر هسته اصلي نوروزها عبارت است از روش زندگي نابهنجار كه به صورت اضطراب و اجتناب ظاهر مي شود تمايل فرد به نگهداري اين نوع زندگي به رغم ماهيت خود مغلوبي آن تناقض نوروتيك ناميده شده است. در نوروزها فرد در دفاع از خود در مقابل اضطراب ناتوان است و آن را مستقيماً و شديداً به شكل ترس، فرار، و يا حتي وحشت تجربه مي كند. مفهوم نوروز با نظريه تحليل رواني فرويد پيوندهاي تاريخي دارد.

     فرويد عقيده داشت كه اختلالات نوروتيك نتيجه تعارضهاي دروني و كوششهاي افراطي براي دفاع يا اجتناب از آنهاست كه منتهي به اضطراب شديد در فرد مي شود. (منبع2، ص50)

روان پريشي (پسيكوز)

روان پريشي ، دسته اي ازاختلالهاي رواني است كه مردم عامي آن را ديوانگي مي خوانند و شامل اختلالهايي است كه فرد بيمار نياز به بستري شدن در بيمارستان رواني دارد. اين نوع بيماري بر خلاف نوروز با اختلالهاي شخصيتي همراه است و فرد در اين حالت دچار عدم يكپارچگي رواني شده به دنياي درون خود فرو مي رود در اين حالت آگاهي نسبت به واقعيت از ميان رفته و ارتباط بيمار با دنياي خارج دچار مشكل مي شود.

        اين بيماران عموماً دچار توهم و هذيان مي شوند. توهم: عبارت از خطاي احساسي است كه در آن فرد چيزي را كه وجود خارجي ندارد حس مي كند. توهم ممكن است مربوط به يكي از حواس شنوايي، بينايي، بويايي، لامسه و چشايي باشد و يا آنكه چند حس با هم دچار خطاي حسي و توهم شوند. مثلاً ممكن است بيمار صداهاي تهديد آميز بشنود و يا آنكه موجودي را كه واقعيت خارجي ندارد ببيند.

     هذيان عقيده غلطي است كه علي رغم مدارك و شواهد مخالف صريح و عيني با وجود اين حقيقت كه ساير اعضاي آن فرهنگ چنين عقيده اي ندارند شديداً از سوي بيمار بر آن اصرار مي شود. مثلاً ممكن است فرد خود را شخصيتي بسيار مهم بداند و يا آنكه معتقد باشد ديگران براي قتل او دسيسه چيني مي كنند. (منبع22، ص67)

پسيكوز به دو گروه اصلي تقسيم مي شود 

     روان پريشي عضوي (ارگانيك)

     روان  پريشي كنشي (فانكشتال)

روان پريشي عضوي:در اين گروه علت اصلي اختلال وجود ضايعه اي در مغز است كه اين تغييرات ممكن است مزمن يا موقتي باشد. به طور مثال آن نوع مسموميت مغزي كه ناشي از مسموميت مزمن با الكل است مي تواند باعث بروز چنين بيماري شود. و يا هذيان ناشي از عفونتهاي جسمي كه بسياري از انواع آن در طول چند روز يا چند ساعت در بيمارستان عمومي بهبود يافته و حتي نيازي براي ارجاع به بيمارستان رواني ندارند. زيرا اختلالات بر جاي نمي ماند. در درصد كمي از انواع مسموميت مزمن ممكن است تغييرات جسمي باقي بماند. و يا بيمار دچار اختلال رواني مزمن شود.

روان پريشي كنشي: همچنان كه از نام اين دسته از بيماريها بر مي آيد. اين بيماري اختلالي در كنش و كار مغز است نه در ساختمان مغز. اين گروه شامل بيماريهاي مختلفي از جمله: اسكيزوفرني، افسردگي، پسيكوتيك و مانيك دپرسيو مي شود. (همان منبع، ص51)

اختلال شخصيت

اختلال شخصيت (اختلالات منش) عبارت است از نارسايي در تكوين، رشد، تكامل شخصيت و يا داشتن گرايشهاي مرضي در ساختمان شخصيت. الگوهاي رفتار نابهنجاري كه شخص در طي زندگي نشان مي دهد، نوع اين بيماري را مشخص مي كند و معمولاً با علائم تفكر، ادراك و عواطف غير عادي همراه نيست. اگر بيمار اضطراب شديد هم داشته باشد، معمولاً به صورت آگاهانه احساس نمي شود. (منبع13، ص113 )

 

انواع اختلالات شخصيت

در DSM- Ⅳ اختلال شخصيت به سه دسته تقسيم مي شود:

     دسته الف: شامل سه اختلال شخصيت پارانوئيد، اسكيزويد، اسكيزوتايپال مي باشد. افراد مبتلا به اين اختلالات اغلب غريب و نامتعارف بنظر مي رسند.

     دسته ب: شامل چهار اختلال شخصيت ضد اجتماعي، مرزي (بوردرلاين)، نمايشي و خود شيفته مي باشند. افراد مبتلا به اين اختلالات اغلب نمايشي، نامتعادل و هيجاني هستند.

     دسته ج: شامل اختلالات شخصيت مردم گريز، وابسته، وسواسي اجباري و نيز مواردي كه جاي ديگر ذكر نشده مي باشد. افراد مبتلا به اين اختلالات اغلب مضطرب و هراسان به نظر مي رسند. منبع 16، ص115)

معلوليت رواني

اين واژه به افرادي اطلاق مي گردد كه از بدو تولد كمبود ظرفيت مغزي داشته اند و تنها بدن آنها رشد كرده است در نتيجه چنين افرادي مغزشان بچه و بدنشان بالغ است. توان دليل يابي در آنها به گونه اي محدود است كه فكر و رفتار كودكان را به ياد مي آورد. خيلي از آنها ممكن است قادر به انجام كارهاي روزانه خود نباشند و به مراقبت احتياج داشته باشند. اينان ممكن است دچار اختلالهاي جسماني (مانند بد شكلي هاي مغز، دندانها و آرواره) هم باشند. بايد به اين موضوع تأكيد شود كه معلوليت رواني، دسته اي از نابهنجاريها است كه كاملا از اختلالهاي رواني جداست و نبايد با هم اشتباه گرفته شوند. معلول رواني بيمار رواني نيست و در حين معالجه به نحوي آموزش و تربيت مي شود كه قار به انجام فعاليت روزانه خويش باشد. معلوليت رواني زمينه اي تخصصي و كاملا جدا از اختلالهاي رواني است. (منبع 22، ص51)

 اختلالات عاطفي

هم افسردگي كه خصوصيات آن عبارت است از اندوهگيني و در بعضي از موارد تقليل فعاليت و هم ماني (شيدايي) كه مشخصات آن اغلب به صورت تهييج يا افراط در كار و فعاليت است تحت عنوان اختلالات عاطفي قرار مي گيرد. يكي از اين دو، يعني افسردگي بسيار شايعتر است.

     رفتار افسرده بدون هيچ حمله مانيايي مي تواند زير عناوين مختلف تقسيم بندي شود. اگر افسردگي نتيجه يك حادثه معين زندگي باشد و هنگامي كه تأثير اين حادثه از بين برود، افسردگي هم ناپديد گردد، در طبقه اختلال سازگاري با خلق و خوي افسردگي قرار مي گيرد و شخص به عنوان فرد مبتلا به اختلال عاطفي مورد توجه واقع نمي شود. اگر افسردگي زياد باشد. اختلال افسردگي شديد ناميده مي شود، اگر شدت آن كمتر است يا كاملا فرد عاجز و ناتوان نيست اختلال ديستميك (افسرده خوئي مزمن) يا طبق اصطلاح قديمي آن نوروز افسردگي ناميده مي شود. بعضي محققان اختلالات عاطفي را اختلالاتي مي دانند كه فقط به صورت يك قطبي باشد. اختلالاتي كه شامل حمله هاي ماني و افسردگي شديد باشد اختلال دو قطبي ناميده شده است. ولي اگر تا حدودي خفيفتر باشد اختلال ادواري خوانده مي شود، به نظر مي رسد كه اختلالات دو قطبي گروه متجانس تري را شامل مي شود تا اختلال يك قطبي به طوري كه محققان درباره افراد مبتلا به اختلال يك قطبي كسب اطلاع نموده اند، اين احتمال هست كه اين گروه شامل گروههاي فرعي ديگري كه موارد متفاوتي را در بر مي گيرد بشود. (منبع 3، ص2)   

 

فهرست مطالب مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه, در ادامه قابل مشاهده می باشد.

  • چكيده
  • فصل اول:
  •      مقدمه
  •       بيان مسئله
  •      اهميت و ضرورت پژوهش
  •      اهداف پژوهش
  •     تعاريف نظري
  •     تعاريف عملياتي
  •      سوالات پژوهش
  • فصل دوم:
  •      نظام آموزش و پرورش
  •      تاريخچه مديريت
  •      انواع مديريت
  •      ويژگيهاي مديريت آموزشي
  •      بهداشت رواني
  •      پيشگيري از بيماريهاي رواني
  •      اختلال رواني
  •      توصيف و طبقه بندي اختلالات رواني
  •      نوروز
  •      روان پريشي (پسيكوز)
  •      اختلال شخصيت
  •      معلوليت رواني
  •      اختلالات عاطفي
  • تعاريف نظري اختلالات رواني
  •         پارانوئيد
  •         اسكيزوفرني
  •         افسردگي
  •         هيپوماني
  •         هيستري
  •         هيپوكندري
  •         پسيكوپات
  •         پسيكاستني
  •      پيشينه تحقيق
  •      تاريخچه آزمونها
  •      آزمونهاي رواني
  •      پرسشنامه هاي شخصيتي
  •      پرسشنامه شخصيت سنج چند وجهي مينه سوتا (MMPI)
  •      استاندارد جديد MMPI
  •      فرم كوتاه شده MMPI
  •      فرم كوتاه شده MMPI در ايران
  • فصل سوم:
  •      جامعه و نمونه آماري
  •      روش نمونه گيري
  •      ابزار اندازه گيري
  •      اعتبار و روايي
  •      روش گرد آوري داده ها
  •      روش تجزيه و تحليل داده ها
  • فصل چهارم:
  •      داده هاي توصيفي
  • فصل پنجم:
  •      نتيجه گيري
  •      مقايسه داده هاي پژوهش حاضر با تحقيقات گذشته
  •      پيشنهادات
  •      محدوديتها

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه را به قیمت 12500 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
http://faraproje.ir/?p=6660
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله بررسی ميزان شيوع اختلالات روانی در مديران دبيرستانهای دخترانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.