0
0

دانلود مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع)

658 بازدید

«قرآن، نوري است كه خاموشي ندارد؛ چراغي است كه درخشندگي آن زوال نپذيرد، دريايي است كه ژرفاي آن درك نشود، راهي است كه روندة آن گمراه نگردد، شعله‌اي است كه نور آن تاريك نشود، جدا كننده حق و باطلي است كه درخشش برهانش خاموش نگردد، بنايي است كه ستون‌هاي… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع) دنبال نمایید. این فایل شامل 106 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع)

مشخصات فایل نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع)

عنوان: نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع)
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 106
حجم فایل : 77 کیلوبایت

بخشی از  مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع) را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

 

بيان مسئله و  اهميت موضوع:

چنان كه ذكر شد، مسئله اصلي و مهم در انجام اين تحقيق، چيزي نبوده است جز آشنايي بيشتر با فضاي ادبياتي بخشي از قرآن. از سوي ديگر، به نظر مي‌رسد مطالب گذشته قدري اهميت موضوع را روشن كرده باشد. با اينحال در اينجا در مقام بيان اهميت پرداختن به ادبيات قرآن، مقدمتاً عرض مي‌كنم كه پرودگار قادر سبحان، به موجودات اين عالم، هستي بخشيده است و در اين ميان افراد بشر را به داشتن قوة ادراك و تعقل بر ديگر موجودات برتري داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامي داشته است. و باز از روي مهرباني، براي هدايت انسا، هاديان و راهنماياني از جانب خود، به سوي او گسيل داشته است. و معجزة جاويدان آخرين فرستادة خود را كتاب قرار داده است كه «تبياناً لكلّ شيء» است. حال اين ما و اين قرآن. در شرايطي كه اتمام دورة‌ امتحان و آزمايش ما معلوم نيست و نمي‌دانيم چه زماني اين اختيار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حاليكه شيطان و مزدورانش دست به دست هم داده‌اند تا تك‌تك افراد بشر را از صراط مستقيم خارج نمايند و آنها را تا ابد زبان كار سازند، در عين حال، با دانستن اين مطلب كه تنها راه بشريت تمسك به قرآن و همچنين قرآن‌هاي ناطق: اهل بيت عليهم السلام) مي‌باشد، به نظر شما آيا در روي اين كره خاكي كاري مهم‌تر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معاني آن كه مؤثرترين كار در جهت عمل به مضامين عالي آن است، وجود خواهد داشت؟ و آيا (چنان كه ذكر شد) اين مقصود جز در ساية همت به قرار گرفتن در فضاي زبان عربي ميسر است؟ اگر پاسخ اين سؤالات منفي است، پس به روشين مشخص است كه دست كم يكي از مهم‌ترين موضوعاتي كه جا دارد تا مورد بررسي قرار گيرد، پرداختن به ادبيات قرآن كريم است. و خدا را شاكريم كه اكنون چنين توفيقي را به ما ارزاني داشته است هر چند كار ما بسيار كوچك است اما به هر حال از «هيچ» بهتر است.

مسئله ديگري كه علاه داشتم در ضمن انجام تحقيق به آن پرداخته شود، دربارة اعجاز قرآن، خصوصاً اعجاز لفظي آن بود.به اين صورت كه معجزة هر پيامبري، آن‌گاه ارزش و اهميت مي‌يابد كه در ميان امت آن پيامبر‌، پرداختن به آن كار، امري عادي و  رايج باشد و متخصصان زيادي در آن زمينه در جامعه فعاليت كنند و آن گاه كه معجزه بر آنها وارد مي‌شوند به  مصداق اين ضرب‌المثل كه : «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهري» بتوانند به آساني ميان فعاليت بشري و امر مافوق بشري تفاوت قائل شوند و اقرار به نبوت آن پيامبر الهي نمايند.[1] چنانكه قرآن كريم نيز در ميان اديبان و شاعراني ظهور كرد كه خود سرآمد فضاهاي عرب بودند و با اينحال به اعجاز قرآن و عجز خود از آوردن مثل آن اعتراف كردند. ما نيز امت پيامبر هستم . و حق داريم كه اعجاز قرآن را درك كنيم. لذا قصد داشتم اين سؤال را مطرح كنم كه آيا بررسي نكات ادبي و خصوصاً نكات بلاغي آيات قرآن، مي‌تواند ما را در جهت رسيدن به درك اعجاز قرآن ياري كند يا خير؟

همچنين فرضيه‌اي كه قصد داشتم مطرح شود اين بود كه مي‌توان اعجاز قرآن را درك نمود». اما پس از مدتي دريافتم كه پرداختن به اين سؤال از حوصله زماني اين تحقيق خارج است و نياز به كار بيشتر و جدي‌تر دارد. لذا فعلاً از پرداختن به منصرف شدم و آن را به زماني ديگر» (اٍن شاءالله نه چندان دور) موكول نمودم.

شيوه انجام تحقيق:

شيوه اين تحقيق بصورت مطالعه كتابخانه‌اي و تحقيق در ميان مطالب كتبي مي‌باشد. در انجام اين كار، ابتدا حضور آيات سوره يوسف در كتابهايي همچون «اتقان» و « مغني الاديه» مورد بررسي قرار گرفت. همچنين از تفاسير ادبي چون «كشاف» و «جوامع الجامع، مطالبي بصورت فيش برداري تهيه شد. نيز از تفسير الميزان، مطالب ادبي استخراج گرديد. سپس اين مطالب در متن اصلي تحقيق مورد استفاده قرار گرفت.

محدوديت‌ها:

يكي از بزرگترين مشكلات اين كار، كمبود محسوس منابع است. كه به خودي خود مي‌تواند باعث عدم تنوع در بيان اقوال و نظرات شده و از كيفيت تحقيق بكاهد. مسئله ديگر اين است كه در همان منابع موجود هم، گاه يك عبارت عيناً در چندين كتاب مختلف تكرار مي‌گردد و حتي مثال‌ها بصورت مشترك جلوه‌ مي‌كند كه عملاً باعث مي‌شود تا مثلاً از بين دو يا سه منبع مختلف، تنها يكي مورد استفاده قرار گيرد.

مسئله ديگر (كه البته كاملاً شخصي مي‌باشد) مسئلة ضيق وقت بود كه به نوبه خود باعث افت كيفيت گرديد.

توضيحات:

لازم مي‌دانم پيش از ورود به متن آيات، چند مورد را در خصوص نحوه انجام كار بيان كنم.

الف) آيات:

در هر بخش سعي شده است كه آيات مرتبط با هم از جهت معنايي، در كنار هم آورده شوند. تا ارتباط معنايي بين آيات حفظ شده و تحت الشعاع امور ديگر قرار نگيرد. البته در هر بخش بين يك تا سه آيه وجود دارد و از سه آيه بيشتر آورده نشده است تا باعث طولاني شدن آن قسمت و خستگي خواننده نشود.

ب) ترجمه:

در ترجمة آيات، از ترجمة آيت‌الله مكارم شيرازي استفاده شده است. نكتة قابل ذكر اينكه هيج يك از پرانتزهايي كه در متن اصلي ترجمه آيت الله مكارم شيرازي وجود دارد و جداكننده قسمتهاي تفسيري از ترجمه لفظ آيه مي‌باشد، در اينجا گذاشته نشده است. اين كار به اين دليل انجام شده كه خواندن ترجمة آيات، بدون تكلف و با راحتي صورت پذيرد.

ج) شرح لغات:

در قسمت شرح لغات، با راهنمايي استاد محترم راهنما، به يكي دو مورد از لغات مشكل‌تر، اكتفا شده است و چه بسا آياتي كه نيازي به شرح لغات نداشتند، وجود دارند.

د) اعراب:

در اين قسمت نيز مانند قسمت قبل فقط به موارد «مشكل‌تر» پرداخته شده است. در كل براي بالارفتن بهره‌وري، فرض شده كه خوانندة محترم دست كم با قواعد ابتدائي آشنايي مختصري دارد. لذا از بيان توضيحات اضافه خودداري شده است.

هـ) نكات ادبيات و بلاغي:

براي هر قسمت، چنانچه مطلب قابل ذكري وجود داشته باشد، آنهم به نحوي كه بتوان آن را به يكي از منابعي كه در دسترس بوده، استناد داد، آن مطلب با استناد به همان منبع ذكر شده است اين مجموعه، بطور كلي آميخته‌اي است كه توضيحات عربي و فارسي ( آنچنان كه با سليقه شخصي و ذائقه نويسنده سازگاري داشته است) و اميدوارم كه مورد استفاده يكايك عزيزان خواننده قرار گيرد.

محمدوحيد شيخ بهائي

شهريور 83

فصل دوم:

«نگاهي ادبي به سورة يوسف (ع)»

بِسم‌اللهِ الرُّحمن الرُّحيم الرتِلك ءاياتُ الكِتاب المبين (1) اٍنّا أَنزَلناهُ قُراء اَناً بِيًّا لَعَلُّكُم تُعقِلونَ (2)

ترجمه: به نام خداوند بخشنده و بخشايشگر. الر آن آيات كتاب آشكار است(1) ما آن را قرآني عربي نازل كرديم، شاهد شما درك كنيد و بينديشيد(2)

شرح لغات:

قرءان: اين واژه در اصل، مصدر و به معني خواندن است و مخصوص كتابي است كه بر محمد (ص) نازل شده است و براي اين كتاب، واژه قرآن اسم علم شده است. [2]

اعراب:

قُرءانًا: در وجه نصب اين لغت سه قول وجود دارد:

  • حال موطّئه: يعني مقدمه براي حال اصلي (عربياً)
  • حال: به اين صورت كه مصدري است كه جاي مفعول نشسته است و «عربياًّ» خود چند وجه پيدا مي‌كند:

الف) صفت براي حال.

ب) حال از ضمير موجود در حال[3]

ج) حال دوم[4]

  • منصوب علي ابدليه از مفعول (50 در انزلناه)[5]

نكات ادبي:

در زبان عربي، اسم يا مرفوع است يا منصوب است و يا مجرور. اسماء مجرور يا مجرور به حرف جرند، يا مجرور به اضافه و يا مجرور به تبعيت از ماقبل. در عبارت شريف «بسم‌الله الرحمن الرحيم» هر سه قسم اين مجرورات را مي‌بينيم. «اسم»، مجرور به حرف جر باء / والله مجرور به اضافه (مضاف اليه) «الرحمن». مجرور به تبعيت از «الله»/ و همچنين است «الرحيم».

  • اشاره با «تلك» كه مخصوص اشاره به دور است، به منظور تعظيم مشاراليه (آيات) آمده است.
  • قرءاناً عربيّاً: در اينجا بعضي از قرآن را به نام كل قرآن ناميده است. زيرا قرآن اسم جنس است و بر كل و بعض آن، بار مي‌شود . (كشاف، 440)
  • توضيح‌هاي موطئه: حال موطّئه، حالي مي‌باشد كه خودش مقصود بالذات نيست. بلكه مقدمه‌اي براي ما بعد خود مي‎باشد. در اينجا «قرءاناً» مقصود بالذات نيست. بلكه «عربياً» مقصود اصلي است. يعني مي‌خواهيم بدانيم كه اين قرآني است كه عربي نازل شده است. (منفي، 170).
  • مثال موطّئه (براي خبر): «بل انتم قوم تجهلون»

نكات بلاغي:

نَحنُ نَقُصُ عَلّيكَ أَحسَنَ القَصَص بِما أَوحَينا إِلَيكَ هذا القُرءانَ وَ إِن كُنتَ مِن قَبلِهِ لَمِنَ الغافِلينَ

ترجمه: ما بهترين سرگذشت‌ها را از طريق اين قرآن كه به تو وحي كرديم بر تو بازگو مي‌كنيم و مسلماً پيش از اين، از آن خبر نداشتي.

شرح لغات:

                   1- مصدر بعضي الاقتصاص فصّ الحديث يقصّه قصصاً.

قصص           2- فعل بعضي مفعول  و نحوه النبأ و الخبر في معني الخبأ به والفجر به.

                   3- يجوز اين يكون من تسميه المفعول بالمصدر كالخلق و الصيد.[6]

اخباري كه پي گيري و بازگر مي‌شود.[7]

اعراب:

أحسن: اگر كلمه «قصص» را به معني اول (مذكور در بالا) در نظر بگيريم در اينصورت نصب كلمه «أحسن» بنا بر مفعول مطلق است كه به نيابت از مصدر خواهد بود. زيرا به آن اضافه شده است. و مفعول فعل نقص محذوف خواهد بود.

اما اگر اين كلمه (قصص) را به معاني بعدي در نظر بگيريم در اينصورت كلمه أحسن به عنوان مفعول فعل نقص منصوب خواهد بود.[8]چنانكه درترجمه مذكور نيز همين معنا لحاظ شده است.

بما أوحينا: «ما»ي مصدريه به همراه فعل ما بعد خود، تأويل به مصدر رفته و مجرور حرف باء قرار مي‌گيرد. (باحيائنا) و اين جار و مجرور متعلق به فعل «نقص» خواهد بود.

هذا: مفعول «أوحينا»/ محلاً منصوب

القرءان: بدل يا عطف بيان براي «هذا» / منصوب علي التبعيه.

إن: اين «إن» مخففه از مثقله است و علامت آن، لام فارقه‌اي است كه بر سر «من» در عبارت «لمن اللغافلين» داخل شده است.

نكات ادبي:

لام فارقه: لامي است كه برابر خبر ظ«إنّ» مشبه بالفعلي كه تخفيف يافته است در مي‌آيد تا بدين وسيله آن را از «إن» شراطيه جدا و مشخص سازيد.

به نظر مي‌رسد در اين آيه تنازع واقع شده است. تنازع اين است كه دو «دوعامل» مختلف هر دو بر سر يك «معمول» تنازع كنند. يعني بتوان آن معمول را براي هر يك از آن دو عامل قرار داد. اما از آنجا كه نمي‌توان هر دو «عامل» را بر معمول تسلط داد، لذا يكي را تسلط داده و ديگري را از عمل ملغي مي‌كنند. حال چنانچه عامل دوم، نياز به معمولي دارد كه جزء اركان اصلي كلام است، ضميري به آن مي‌دهند. در غير اينصورت، ضمير هم به آن تعلق نخواهد گرفت.

در اينجا نيز بين دو فعل «نقص» و «أوحينا» بر سر معمول «هذا القرآن» تنازع وجود دارد كه طبق قواعد بصرتين[9]، عامل دوم يعني «أوحينا» عمل كرده و «هذا القرآن» معمول آن خواهد بود. و عامل اول يعني «نقص» از عمل ملغي مي‌شود.

أِذقال يوسف لابيه يأبت إني رأيت أحد عشر كوكبا و الشّمس و القمر رأيتهم لي ساجدين (4) قال يا بنيّ لا تقصص رءياك علي إخواتك فيكيدوا لك كيدا أنّ الشيطان للإنسان عدوّ مبين.(5)

ترجمه: به خاطر بياور هنگامي را كه يوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب ديدم كه يازده ستاره  و خورشيد و ماه در برابرم سجده مي‌كنند. (4) گفت: فرزندم! خواب خود را براي برادرانت بازگو مكن كه براي تو نقشه خطرناكي مي‌كشند. چرا كه شيطان دشمن آشكار انسان است. (5)

شرح لغات:

رءيا: آنچه كه در خواب ديده مي‌شود.[10]

كادَه يكيدُه كيداً: مكر به و خَدَعه. علّمه الكيد. حاربه.[11]

كيد نوعي از حيله‌گري و چاره‌‌جويي است كه به دو معني ناپسند و پسنديده بكار مي‌رود. هر چند كه بصورت ناپسند و مذموم، بيشتر معمول است.[12]

 

فهرست مطالب مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع), در ادامه قابل مشاهده می باشد.

  • فصل اول: كليات
  • مقدمه
  • بيان مسئله
  • اهميت موضوع
  • شيوة تحقيق
  • محدويت‌ها
  • توضيحات
  • فصل دوم: نگاهي ادبي به سوره يوسف(ع)
  • فصل سوم: خلاصه و نتيجه‌گيري
  • منابع و مآخذ

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع) را به قیمت 25900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
http://faraproje.ir/?p=10378
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله نگاهی ادبی به سوره يوسف (ع)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.