0
0

دانلود مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم

635 بازدید

اسلام در مورد حقوق خانوادگي زن و مرد فلسفة خاصي دارد كه با آنچه در چهارده قرن پيش مي گذشته و با آنچه در جهان امروز مي گذرد مغايرت دارد. اسلام براي زن و مرد در همة موارد يك نوع حقوق و يك نوع وظيفه و يك نوع مجازات قائل نشده است، پاره اي از… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم دنبال نمایید. این فایل شامل 35 صفحه و در قالب word ارائه شده است.

مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم

مشخصات فایل مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم

عنوان: مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 35
حجم فایل : 28 کیلوبایت

بخشی از  مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم را در ادامه مشاهده خواهید نمود.

 

مقام انساني زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودي مي داند؟ آيا از نظر شرافت و حيثيت انساني او را برابر با مرد مي داند و يا او را از جنس پست تر مي شمارد؟ اين پرسشي است كه اكنون مي خواهيم به پاسخ آن بپردازيم.

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگي

اسلام در مورد حقوق خانوادگي زن و مرد فلسفة خاصي دارد كه با آنچه در چهارده قرن پيش مي گذشته و با آنچه در جهان امروز مي گذرد مغايرت دارد. اسلام براي زن و مرد در همة موارد يك نوع حقوق و يك نوع وظيفه و يك نوع مجازات قائل نشده است، پاره اي از حقوق و تكاليف و مجازاتها را براي مرد مناسبتر دانسته و پاره اي از آنها را براي زن، و در نتيجه در مواردي براي زن و مرد وضع مشابه و در موارد ديگر وضع نامشابهي در نظر گرفت است.

چرا؟ روي چه حسابي؟ آيا بدان جهت است كه اسلام نيز مانند بسياري از مكتبهاي ديگر نظريات تحقير آميزي نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر مي شمرده است و يا علت و فلسفة ديگري دارد؟

مكرر در نطقها و سخنرانيها و نوشته هاي پيروان سيستمهاي غربي شنيده و خوانده ايد كه مقررات اسلامي را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اينها به عنوان تحقير و توهيني نسبت به جنس زن ياد كرده اند؛ چنين وانمود مي كنند كه اين امور هيچ دليلي ندارد جز اينكه فقط جانب مرد رعايت شده است. ميگويند تمام مقررات و قوانين جهان قبل از قرن بيستم بر اين پايه است كه مرد جنساً شريفتر از زن است و زن براي استفاده و استمتاع مرد آفريده شده است، حقوق اسلامي نيز بر محور مصالح و منافع مرد دور مي زند.

مي گويند اسلام دين مردان است و زن را انسان تمام عيار نشناخته و براي او حقوقي كه براي يك انسان لازم است وضع نكرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عيار ميدانست تعدد زوجات را تجويز نمي كرد، رياست خانواده را به شوهر نمي داد، ارث زن را مساوي با نصف ارث مرد نميكرد، براي زن قيمت به نام مهر قائل نمي شد، به زن استقلال اقتصادي و اجتماعي مي داد و او را جيره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمي داد. اينها مي رساند كه اسلام نسبت به زن نظريات تحقير آميزي داشته است و او را وسيله و مقدمه براي مرد مي دانسته است. مي گويند اسلام با اينكه دين مساوات است و اصل مساوات را در جاهاي ديگر رعايت كرده است، در مورد زن و مرد رعايت نكرده است.

مي گويند اسلام براي مردان امتياز حقوقي و ترجيح حقوقي قائل شده است و اگر امتياز و ترجيح حقوقي براي مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمي كرد.

اگر بخواهيم به استدلال اين آقايان شكل منطقي ارسطويي بدهيم به اين صورت براي او وضع مي كرد، لكن حقوق مشابه و مساوي براي او قائل نيست، پس زن را يك انسان واقعي نمي شمارد.

تساوي يا تشابه؟

اصلي كه در اين استدلال به كار رفته اين است كه لازمة اشتراك زن و مرد در حيثيت و شرافت انساني، يكساني و تشابه آنها در حقوق است. مطلبي هم كه از نظر فلسفي بايد انگشت روي آن گذاشت اين است كه لازمة اشتراك زن و مرد در حيثيت انساني چيست؟ آيا لازمه اش اين است كه حقوقي مساوي يكديگر داشته باشند به طوري كه ترجيح و امتياز حقوقي در كار نباشند؟يا لازمه اش اين است كه حقوق زن  و مرد علاوه بر تساوي و برابري، متشابه و يكنواخت هم بوده باشند و هيچ گونه تقسيم كار و تقسيم وظيفه در كار نباشد؟ شك نيست كه لازمة اشتراك زن و مرد در حيثيت انساني و برابري آنها از لحاظ انسانيت، برابري آنها در حقوق انساني است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقليد و تبعيت كوركورانه از فلسفة غرب ر اكنار بگذاريم و در افكار و آراء فلسفي كه از ناحية آنها مي رسد به خود اجازة فكر و انديشه بدهيم، اول بايد ببينيم آيا لازمة تساوي حقوق تشابه حقوق هم هست يا نه؟ تساوي غير از تشابه است؛ تساوي برابري است و تشابه يكنواختي. ممكن است پدري ثروت خود را به طور متساوي ميان فرزندان خود تقسيم كند اما به طور متشابه تقسيم نكند، مثلاً ممكن است اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملك مزروعي و هم مستغلات اجاري. ولي نظر به اينكه قبلاً فرزندان خود را استعداديابي كرده است، در يكي ذوق و سليقة تجارت ديده است و در ديگري علاقه به كشاورزي و در سومي مستغل داري، هنگامي كه مي خواهد ثروت خود را در حيات خود ميان فرزندان تقسيم كند، با در نظر گرفتن اينكه آنچه به همة فرزندان كار نباشد، به هر كدام از فرزندان خود همان سرمايه را مي دهد كه قبلاً در آزمايش استعداديابي آن را مناسب يافته است.

كميت غير از كيفيت است، برابري غير از يكنواختي است. آنچه مسلم است اين است كه اسلام حقوق يكجور و يكنواختي براي زن و مرد قائل نشده است، ولي اسلام هرگز امتياز و ترجيح حقوقي براي مردان نسبت به زنان قائل نيست. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نيز رعايت كرده است. اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.

كلمة «تساوي» و «مساوات» چون مفهوم برابري و عدم امتياز در آنها گنجانيده شده است  جنبة «تقدس» پيدا كرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب مي كنند، خصوصاً اگر با كلمة « حقوق» توأم گردند.

تساوي حقوق! چه تركيب قشنگ و مقدسي! چه كسي است كه وجداني و فطرت پاكي داشته باشد و در مقابل اين دو كلمه خاضع نشود؟!

اما نمي دانم چرا كار ما- كه روزي پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ايم- بايد به آنجا بكشد كه ديگران بخواهند نظريات خود را در باب « تشابه حقوق زن و مرد» با نام مقدس « تساوي حقوق» به ما تحميل كنند؟! اين درست مثل اين است ك يك نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابي تبليغ كند.

آنچه مسلم است اين است كه اسلام در همه جا براي زن و مرد حقوق مشابهي وضع نكرده است،‌ همچنانكه در همة موارد براي آنها تكاليف و مجازاتهاي مشابهي نيز وضع نكرده است. اما آيا مجموع حقوقي كه براي زن قرار داده ارزش كمتري دارد از آنچه براي مردان قرار داده؟ البته خير، چنانكه ثابت خواهيم كرد .

در اينجا سؤال دومي پيدا مي شود و آن اينكه علت اينكه اسلام حقوق زن و مرد را در بعضي موارد، نامشابه قرار داد چيست؟ چرا آنها را مشابه يكديگر يا اينكه فقط مساوي باشد و مشابه نباشد. براي بررسي كامل اين مطلب لازم است كه در سه قسمت بحث كنيم:

1- نظر اسلام دربارة مقام انساني از نظر خلقت و آفرينش

2- تفاوتهايي كه در خلقت زن و مرد هست براي چه هدفهايي است؟ آيا اين تفاوتها سبب مي شود كه زن و مرد از لحاظ حقوق طبيعي و  فطري وضع نامشابهي داشته باشند يا نه؟

3- تفاوتهاي كه در مقررات اسلامي ميان زن و مرد هست كه آنها را در بعضي قسمتها در وضع نامشابهي قرار مي دهد براساس چه فلسفه اي است؟ آيا آن فلسفه ها هنوز هم به استحكام خود باقي است يا نه؟

مقام زن در جهان بيني اسلامي

اما قسمت اول. قرآن تنها مجموعة قوانين نيست. محتويات قرآن صرفاً يك سلسله مقررات و قوانين خشك بدون تفسير نيست. در قرآن هم قانون است و هم تاريخ و هم موعظه و هم تفسير خلقت و هم هزاران مطلب ديگر قرآن همان طوري ك در مواردي به شكل بيان قانون دستورالعمل معين مي كند در جاي ديگر وجود و هستي را تفسير مي كند، راز خلقت زمين و آسمان و گياه و حيوان و انسان و راز موتها و حياتها، عزتها و ذلتها، ترقيها و انحطاطها، ثروتها و فقرها را بيان مي كند.

قرآن كتاب فلسفه نيست، اما نظر خود را دربارة جهان و انسان و اجتماع- كه سه موضوع اساسي فلسفه است- به طور قاطع بيان كرده است. قرآن به پيروان خود تنها قانون تعليم نمي دهد و صرفاً به موعظه و پند و اندرز نمي پردازد بلكه با تفسير خلقت به پيروان خود طرز تفكر و جهان بيني مخصوص مي دهد. زير بناي مقررات اسلامي دربارة امور اجتماعي از قبيل مالكيت، حكومت، حقوق خانوادگي و غيره همانا تفسيري است كه از خلقت و اشياء مي كند.

از جمله مسائلي كه در قرآن كريم تفسير شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن دراين زمينه سكوت نكرده و به ياوه گويان مجال نداده است كه از پيش خود براي مقررات مربوط به زن معرفي كنند. اسلام، پيشاپيش نظر خود را دربارة زن بيان كرده است.

اگر بخواهيم ببينيم نظر قرآن دربارة خلقت زن و مرد چيست، لازم است به مسألة سرشت زن و مرد- كه در ساير كتب مذهبي نيز مطرح است- توجه كنيم. قرآن نيز در اين موضوع سكوت نكرده است. بايد ببينيم قرآن زن و مرد را يك سرشتي مي داند يا دو سرشتي؛ يعني آيا زن و مرد داراي يك طينت و سرشت مي باشند و يا داراي دو طينت و سرشت؟ قرآن با كمال صراحت در آيات متعددي مي فرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير سرشت مردان آفريده ايم. قرآن دربارة آدم اول مي گويد: « همه شما را از يك پدر آفريدم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار داديم» ( سورة نساء آية 1) دربارة همة آدميان مي گويند: « خداوند از جنس خود شما براي شما همسر آفريد» ( سورة نساء و سورة نحل و سورة روم).

در قرآن از آنچه در بعضي از كتب مذهبي هست كه زن از مايه اي پست تر از ماية مرد آفريده شده و يا اينكه به زن جنبة طفيلي و چپي داده اند و گفته اند كه همسر آدم اول از عضوي  از اعضاي طرف چپ او آفريده شده، اثر و خبري نيست. عليهذا در اسلام نظرية تحقير آميزي نسبت به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد.

يكي ديگر از نظريات تحقير آميزي كه در گذشته وجود داشته است و در ادبيات جهان آثار نامطلوبي بجا گذاشه است اين است كه زن عصر گناه است،‌ از وجود زن شر و وسوسه بر مي خيزد، زن شيطان كوچك است. مي گويند كه در هر گناه و جنايتي كه مردان مرتكب شده اند زني در آن دخالت داشته است. مي گويند مرد در ذات خود از گناه مبراست و اين زن است كه مرد را به گناه مي كشاند. مي گويند شيطان مستقيماً در وجود مرد راه نمي يابد و فقط از طريق زن است كه مردان را مي فريبند؛ شيطان زن را وسوسه مي كند و زن مرد را مي گويند آدم اول كه فريب شيطان را خورد و از بهشت سعادت بيرون رانده شد، از طريق زن بود؟ شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را.

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولي هرگز نگفته كه شيطان يا مار حوا را فريفت و حوا آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلي معرفي مي كند و نه او را از حساب خارج ميكند قرآن مي گويد: به آدم گفتيم خودت و همسرت در بهشت سكني گزينيد و از ميوه هاي آن بخوريد، مي گويد « فوسوس لهما الشيطان» شيطان آندو را وسوسه كرد « وفدليها بغرور» شيطان آندو را فريب راهنمايي كرد « وقاسمهما اني لكما لمن الناصحين» يعني شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها را نمي خواهد

 

 

 

 

در صورت تمایل شما می توانید مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم را به قیمت 15900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.

آیا این مطلب را می پسندید؟
http://faraproje.ir/?p=10283
اشتراک گذاری:
فراپروژه
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد دانلود مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن كريم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.