روح پس از مفارقت از بدن جسماني و عنصري ، كاملا” به بدن برزخي و قالب مثالي تعلق ميگيرد . تفضيل مطلب اين كه سنت الهي چنين است كه در جهان خلقت ، بين مراتب لطيف و ثقيل ، حد وسطي قرار داده شده است . اين موجود وسطي ، نه از نظر لطافت و نازكي مثل مرتبه اول است و نه در سنگيني… پیشنهاد می کنیم ادامه این مطلب مفید و ارزشمند را در مقاله زندگی پس از مرگ دنبال نمایید. این فایل شامل 58 صفحه و در قالب word ارائه شده است.
مشخصات فایل زندگی پس از مرگ
عنوان: زندگی پس از مرگ
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 58
حجم فایل : 44 کیلوبایت
بخشی از مقاله زندگی پس از مرگ را در ادامه مشاهده خواهید نمود.
حالت روح
روح پس از مفارقت از بدن جسماني و عنصري ، كاملا” به بدن برزخي و قالب مثالي تعلق ميگيرد . تفضيل مطلب اين كه سنت الهي چنين است كه در جهان خلقت ، بين مراتب لطيف و ثقيل ، حد وسطي قرار داده شده است . اين موجود وسطي ، نه از نظر لطافت و نازكي مثل مرتبه اول است و نه در سنگيني و كثافت چون مرتبه آخر . يك رو به بالا دارد و رويي به پايين و آن دو مرحله را به هم مرتبط مي سازد . اين مقطع وسط را (( برزخ )) مي گويند .
جهت روشن شدن موضوع به ذكر دو مثال مي پردازيم :
هر درختي را كه مشاهده مي كنيم يك مرتبه از مرحله دانه به مرحله درخت بودن نرسيده است . اول ، حبه را مي كارند ، رشد مي كند و درخت مي شود ، شاخ و برگ و گل مي دهد و سپس از آن گل ، ميوه پديد مي آيد . بين مرحله حبه و ميوه وجود درخت ، فاصله است . لذا مي توانيم درخت را برزخ اين دو مرحله بدانيم .
مثال دوم : همه كواكب و ستارگان درخشان بالاي سر ما داراي نور و شعاع اند . چه خورشيد و چه ديگر ستارگان ، اين حالت را دارند اما بين زمين و اين كرات رابطه مستقيم برقرار نيست . اگر بخواهد علوي با سفلي مرتبط شود تا خير و نفع ستارگان به زمين برسد بايد حد وسط و برزخي وجود داشته باشد كه نور و شعاع ستاره ها است . خورشيد ، مستقيما” با ما مرتبط نيست بلكه شعاع آن كه برزخ بين او و زمين است بين اين دو ارتباط برقرار مي سازد . آري عادت الله و دأب و رسوم خدايي بر اين است كه به واسطه اين برزخ، مراتب را به هم مرتبط مي سازد . بر همين قاعده ، عالم كبير هم ، ارواح و اجساد دارد . ارواح ، همان جانهاي بزرگ و كلي اند . اجسام نيز كره خاك و كوه ها و معادن و درياها مي باشند . بين ارواح كليه و اجسام عنصري ، فاصله و دوري بسياري هست . قاعده عقلي و صنع و حكمت الهي اقتضا دارد كه يك عالم متوسطي بين جهان ارواح و موجودات نشئه روحاني و عالم جسمانيت ايجاد شود كه نه در لطافت و نازكي مثل ارواح است و نه در ثقل و سنگيني مثل ماديات مي باشد . يك رو به عالم ارواح دارد و جهتي به جهان مادي . اين مرحله برزخ كل و مثال اكبر است چنانچه از براي هر چيزي در عالم مثال ، صورتي در عالم مادي وجود دارد . يعني هر چه اين عالم دارد يك معنا و صورتي از آن در جهان اعلي هست ولي پاكيزه تر و لطيف تر . اما فرق آن دو اين است كه جسم مادي فنا مي شود اما موجود برزخي مثالي باقي است . مثلا” در عالم مادي، جواني مي رود و پيري مي آيد اما وجود برزخي فلان درخت اصلا” خشك نمي شود و نبات و سبزه و آب آن نابود نمي گردد بلكه آنها باقي به بقاُء الله هستند اما مواد عنصري و اجسام مادي به علت دنيوي بودن و تعلق به دار فنا و زوال ، از بين مي روند .
پس در صقع عالم كبير هم اين مبنا رعايت شده است و موجودات برزخي ، رابط بين روح مطلق و جسم مطلق اند. انسان هم به عنوان موجود عالم هستي همين گونه است يعني روحي دارد و بدني . اين بدن كثيف و مزبله با روح شريف علوي و عالي مقام و داراي شأن « نفخت فيه من روحي» خيلي فاصله دارد . پس چگونه بايد اين نفس شريف آسماني و كبوتر عالم قدس را با بدن عنصري و مادي مرتبط كرد ؟ بايد بين روح لطيف انسان و بدن مادي او يك بدن ديگري نيز وجود داشته باشد كه لطيف تر از بدن عنصري باشد و آن بدن برزخي يا قالب مثالي است كه از اول تكون و خلقت با ما هست . الان هم كه حيات داريم روح ما علاقه و تعلق اوليه اش به آن بدن برزخي است و به واسطه او با بدن عنصري مرتبط مي شود. اما چرا بدن مثالي و واسطه اي مخفي و پنهان است و آنچه ديدني مي باشد مادي است ؟
علتش آن است كه ما دائما” سرگرم به دنياييم و اشتغالات مفرط داريم .كثرت مشاغل مادي و سرگرمي هاي عالم طبيعي ، مانع از اين است كه انسان به خود برسد و به حقيقت خويش پي برد اما گاهي كه مشغله و گرفتاري كم مي شود آن بدن برزخي نمايان مي گردد . مثلا” به هنگام خواب ، چون مقداري از عوالم مادي بركناريم آن بدن نمايان مي شود . با آن بدن خواب مي بينيم ، مي رويم و مي آييم ، حرف مي زنيم . در غير خواب نيز اگر قادر شويم روح را از اشتغال به بدن مادي منصرف كنيم و به قول ابن سينا باز هم ممكن است روح به بدن مثالي توجه بيشتري كند و حرف بزند و بعضي چيزها را نيز بيان كند اما عملي شدن اين كار عمدتا وقتي است كه بدن طبيعي به كلي از كار بيفتد و روح از آن مفارقت كند لذا بايد تعلق آن به بدن مثالي قوي تر بشود زيرا الان هم تعلق وجود دارد ولي تعلقي ضعيف . پس اگر روح ابتدا به بدن مثالي تعلق نداشته باشد بعدا” هم نمي تواند به آن تعلق گيرد . اين است كه ائمه اطهار _ عليهم السلام _ فرموده اند : ارواح مومنين و شيعيان ما پس از ارتحال و مفارقت از اين عالم ، به بدن مثالي تعلق مي گيرد و سپس در غرفه هاي بهشتي جاي ميگيرند .
امام صادق (ع) در اصول كافي مي فرمايد : « ان ارواح المومنين في حجرات في الجنه يا كلون طعامها و يشربون من شرابها و يقولون ربنا اقم لنا الساعه و انجزلنا ما وعدتنا و الحق آخرنا باولنا»
يعني : مومنين و پيروان ما پس از مردن ، روحهايشان با آن بدن مثالي در حجره ها و غرفه هاي بهشت ، منزل مي گيرند ، از غذاهاي آن بهشت مي خورند و از آبهاي آن مي نوشند و ضمنا” عرض مي كنند كه بارالها اين كم است و ما بهشت عالم آخرت و نعيم ابدي و دائمي را مي خواهيم . بارالها روز قيامت را به پاي دار و مارا به محشر و كبرا وارد كن و آنچه را در دنيا به ما وعده دادي به انجام برسان .
دقت كنيد كه اين بهشت عالم برزخ است ولي مومنين ، آن بهشت اصلي و اخروي را مي خواهند . آنجا چيزهايي دارد كه اينجا نيست . مثلا” در آخرت ، حوريه است ولي شايد در برزخ نباشند . اين است كه مي گويند : خدايا ما آن بهشت را مي خواهيم . خدايا ! عجالتا” به اين جايگاه رسيده ايم اما رفقا و دوستان و عقب مانده هاي قافله را هم به ما برسان . يعني به همين جايي كه اكنون هستيم آنان را نيز برسان .
در حديث ديگري آمده است : وقتي مومني رحلت مي كند روحش به حلقه و محفل مومنين كه در بهشت برزخي اند وارد مي شود و آنها از وي مي پرسند كه رفقا و دوستان دنيوي ما مثلا” فلان كس ، فلان همسايه ، در چه حاليست ؟ اگر او بگويد كه زنده است ، اميدوار ميشوند كه انشاءالله به سعادت خواهد رسيد و به آنها ملحق خواهد شد و اگر بگويد مدتهاست از دنيا رفته ، افسوس و اندوه مي خودند كه آه ! سقوط كرده و بدبخت شده است زيرا اگر خوشبخت و سعادتمند بود در محفل ما وارد مي شد . معلوم مي شود آن بيچاره به جاي بدي رفته است .
موقف سوال و جواب
پس از قبض روح و دفن ميت ، نوبت به ملكي به نام (( رومان )) كه لقبش (( فتان القبور )) است مي رسد . اولين فرشته اي كه بر انسان فرود مي آيد اوست . در صحيفه سجاديه مباركه دعايي است راجع به سلام ودرود و تحيت به فرشتگان . زيرا ما بايد قبل از مردن با آنها آشنايي داشته باشيم كه بعد از مرگ و انتقال به عالم برزخ ، سرو كار انسان با آنان زياد خواهد بود . حداقل يك سوره قرآن و حمد قرائت كنيد و به ايشان هديه نماييد . بنده خودم يك سوره براي حضرت عزرائيل اين ملك مقرب مي خوانم و هديه بر او مي كنم . البته او محتاج نيست بلكه اين يك راه دوستي و آشنايي و ايجاد محبت و صميميت است چرا كه قبلا” بايد پيش بيني كرد و راه آشنايي را هموار نمود زيرا زمان ملاقات با آنها خيلي نزديك خواهد بود . حضرت سجاد ، چون به اين مطلب دانا هستند دعايي انشاد كرده اند داير به سلام و درود بر ملائكه هستي ، مثل حاملين عرش ، جبرائيل و اسرافيل و عزرائيل و ميكائيل ، فرشتگان مدبر بر امور موكلين، ابر و باد و باران و زمين . حضرت بر تمام آنها سلام مي فرستند . در آنجا سلام بر (( رومان فتان القبور )) هم دارند . ملك مقربي كه آزمايش كننده و بازرس قبرهاست . اين فرشته ، اولين ملكي است كه در قبر بر انسان وارد مي شود . وي وقتي بر مسلمان وارد مي گردد خيلي خوش رو و زيبا و نوراني است و به او خطاب مي كند كه : آنچه را از اول تكليف تا مرگ بر جاي آوردي از خوب و بد بنويس . انسان مي گويد من وسيله نوشتن ندارم و قلم و كاغذ لازم است . به قدرت الهي و فرمان آن فرشته ، وسايل نگارش مهيا مي شود و به توجه و قدرت آن ملك ، اعمال گذشته ساليان عمر انسان به يادش مي آيد و همه را از صغير و كبير خواهد نوشت و چون نگارش پايان يافت آن وقت اين صحيفه يا لوح را حلقه كرده و به گردن انسان مي اندازند . (( و كل انسان الزمناه و طائره علي عنقه و نخرج له يوم القيامه كتابا” يلقاه منشورا” . ))
اين صحيفه ، همچنان پيچيده برگردن وي تا روز رستاخيز مي ماند . روز قيامت كه فرا رسيد، باز شده و جلو چشم انسان قرار مي گيرد . البته اين فرشته ، مأمور عذاب نيست و فقط همين كار مذكور را به جا مي آورد . پس از خروج اين ملك ، دو فرشته ديگر به نامهاي (( نكير)) و((منكر)) يا ((بشير)) و ((مبشر)) وارد مي شوند . نكير و منكر با قيافه اي قبيح و ترسناك بر بدكاران و گناهكاران نازل مي شوند و بشير و مبشر با چهره اي زيبا و خوش بر مومنين و دارندگان عمل صالح وارد مي گردند و انيس و مونس ميت مي شوند . اين دو ملك ، حسب مورد رو به ميت كرده و مي پرسند : ((من ربك )) خداي تو كيست ؟ كه را مي پرستيدي ؟ آيا مي تواند بگويد من معرفت الله پيدا نكرده ام ؟ اگر بگويد پروردگار من كسي است كه پدر و مادرم آن را مي پرستيدند ، قبول نمي كنند . اگر بگويد خدايي را كه در آسمانهاست مي پرستيدم ؛ اشتباه است . زيرا خدا كه تنها در آسمان نيست بلكه در همه جا وجود دارد . بايد بگويد : (( خدا و رب من آن خدايي است كه جلالش ، جليل و مقامش ، منيع است . مجد و عظمت كبريايي اش تمام عالم هستي را فرا گرفته ؛ آن پروردگاري است كه دست فكرو عقل بشر به اين آساني ها به جلال ربوبيتش و عظمت و مجد كبريايي وي نمي رسد .)) آري تا اندازه اي اين پاسخ پذيرفته مي شود .سئوال دوم : ((من نبيك )) است .
پيامبر تو كه بود؟ راهنماي تو كيست ؟ واي بر كسي كه بگويد راهنماي من فلان فرنگي بود !چون آنها هر چيز را قبول نمي كنند و بايد پاسخ درست بگويد. كسي كه راهنماي او فلان كس بوده و به دستورات او عمل كرده و خدا را فراموش نموده و راهنماي خود را گم كرد ، قهرا” بر زبانش نام آن شخص جاري مي شود . اما شما بحمدالله و المنه مي گوييد : ((محمد رسول الله )) اگر چنين گفتيد از مرحله ، سالم جسته ايد . اما هيهات كه اين دو ملك با عظمت ، باعث گمشدن دست و پاي انسان مي شوند . آگاه باشيد كه اينها مباحث قطعي و ضروري دين است و بايد از حالا خودتان را براي پاسخ دادن به آن آماده كنيد و گرنه بدبخت و نگون سار مي شويم . سئوال سوم : (( ماكتابك )) است .
آن نامه و كتاب و دفتري كه دستورالعمل تو بود و بر مبناي آن عمل مي كردي چيست ؟ كتاب آسماني ات كدام است ؟ از چه دستوري تبعيت مي كردي ؟ از قوانين و احكام كتاب خدا پيروي مي نمودي ؟ يا از قانون عدليه _ لعنت الله عليه _ يا از قانون اصلاحات ارضي كه مالكيت را از بين مي برند و املاك مردم را غصب مي كنند و يك كتاب فقه اسلامي يعني (( مزارعه )) را معطل مي كنند ؟ از اين قوانين لعنتي پيروي و متابعت مي كردي يا از احكام قران و كتاب خدا ؟ واي بر حال آن كساني كه در مقابل قانون كامل الهي ، قانون وضع كردند اين ها جواب خدا را چگونه خواهند داد ؟ اكنون در برابر اين دو فرشته بزرگوار چه عذر و بهانه اي خواهند آورد ؟ بدانيد كه قانون گذاري تنها از شئون الهي است. حتي پيامبر اكرم (ص) با آن همه علم و عظمت هم نمي تواند براي مردم از خودش قانون وضع كند . آن كساني كه قانون غير الهي جعل مي كنند و به شئون الهي دست اندازي مي نمايند فرداي رستاخيز ، بدترين مردم در پيشگاه خدايي خواهند بود و مسلما” دچار عذاب سخت و دردناك اخروي مي گردند كه اي واي بر شما ! قانون الهي را ملعبه كرديد و آنرا شوخي پنداشتيد ؟! اما امثال شما همگي خواهند گفت : (( القرآن كتابي )) دستور من و نظامنامه دين و دنيايم قرآن مبارك بود . اين پاسخ خوبي است كه در برابر سوال آن دو ملك مقرب داده مي شود . اين است كه گفته اند در حيات خود ، دعاي عديله را بخوانيد يعني مشق دين كنيد ، عقيده خود را راسخ و محكم سازيد و به احكام الهي عمل نماييد تا فردا بتوانيد پاسخ درست و مناسب بدهيد .
سئوال بعدي درباره ولايت ائمه طاهرين ( ع) است . از اين بزرگواران ، يكان يكان سئوال مي كنند . بايد تمام امامان طاهر را يك به يك نام برد و بازگو كرد . از قبله و كعبه معظمه هم مي پرسند . اگر بازماند و زبانش لكنت پيدا كرد و پاسخ موافق و مطلوب نداد ميگويند: ندانستي ! در اين مدت عمر طولاني ، هدايت نشدي ! لذا عمود آتشين را بلند مي كنند و چنان بر سرش مي كوبند كه قبر مملو از آتش مي گردد . بدن نيز با آن حس ضعيف و نيم روحي كه به او تعلق گرفته اين تالمات را درك مي كند . اما اگر به همه پرسش ها پاسخ درست و مناسب داد روزنه اي از قبر به عالم برزخ باز مي شود كه داراي نسيمي ملايم و روح افزا است . بويي خوش و معطر و هوايي لطيف از آن جهان داخل قبر مي گردد . آن وقت آن دو فرشته به هنگام خداحافظي و خروج از قبر به وي مي گويند : (( نم نوم العروس )) همان گونه كه عروس با شوق و شعف و كمال راحتي و آسايش مي خوابد تو نيز تا روز رستاخيز همان گونه بخواب !
مرحله پس از سئوال فرشته ها
پس از سئوالات و رفتن آن دو فرشته ، انسان داراي وضعيت برزخي مي شود يعني يا در عذاب عالم برزخ واقع مي گردد يا در نعمت و رفاهيت و راحتي آن . زيرا طبق احاديث ، راه و روزنه اي از قبر به عالم برزخ براي او باز مي گردد كه اگر سعيد است رو به عالم برزخ بوده و اگر تباهكار است به دوزخ برزخي متصل مي شود كه آتش آن به اين زودي ها خاموش شدني نيست . در حديث است: ((القبر روضه من رياض الجنه او حفره من حفراه النيران)) جايگاه قبر ، يا بوستاني از بوستانهاي بهشت است يا گودالي از گودالهاي دوزخ ! بار خدايا ! به حق مقربان درگاهت ، محمد و آل او _ صلوات الله عليهم اجمعين _ اين سفر پر خطر مرگ را بر همه آسان و مبارك فرما !
اشكال و حل :
ممكن است كسي سئوال كند ميت كه روح ندارد تا بخواهد جواب دهد . آيا با اين دهان و زبان و كلمه حرف مي زند يا طور ديگري است ؟ قبلا” هم ذكر شد كه چون روح از بدن مفارقت كند خيلي قوي و نيرومند مي شود . ضعف روح و ناتواني آن در حال حيات بخاطر اين است كه ما گرفتار و سرگرم علايق و دلبستگي هاي اين جهان مادي مي باشيم . هر كه از اوضاع دنيوي خبر داشته باشد مي داند كه اين روح تنها ، چقدر گرفتاري و سرگرمي در ميانه منزلش دارد تا چه رسد به گرفتاري و ناملايمات خارج از محيط آن . اين مسايل ، روح را از قدرت اوليه خارج مي كند . لذا وقتي روح از دنيا رحلت كرد علاقه ها و گرفتاريها از بين مي رود و زنجيرها از پاي او باز مي شود. روح ، آسوده و فارغ البال مي شود لذا قدرت اوليه خود را دريافته و نيرومند مي گردد. قبلا” ذكر شد كه سه چيز همراه روح است : قوه عقلانيه و ادراكات عقلي ؛ قوه خيال ؛ قوه عمليه .
وقتي آدمي از اين عالم ، رحلت مي كند ، علوم و معارف الهي ، صدها بلكه هزار بار ، بالا مي رود . همان قوه عقليه كه با آن خدا را شناخته ، وحي آسماني را فهميده بود و مراتب نبوت و معاد را درك كرده بود با روح ، همراه است و بعد از مرگ ، هزار درجه بالاتر مي رود ، اما قوه دوم كه خيال باشد نيز همراه روح است . روح چون مدتهاي زيادي در دنيا با بدن محشور بوده است گاهي از اوقات به اين فكر مي افتد كه من سالياني طولاني با بدن بودم و چون روح بسيار قوي است همين كه خيال مي كند و به فكر بدن مي افتد ، جسد يك حيات و حس مختصري پيدا مي كند و اين نكته ، سري از رموز حق است . ائمه اطهار _ عليهم السلام _ براي ساده كردن موضوع و اين كه قوه شنوندگان آن قدر بالا نبوده تا اسرار غامض را بفهمند ناچار بوده اند مطالب را ساده تر بيان نمايند لذا فرموده اند : روح تا نصف بدن تعلق مي گيرد . اما منظور اين نيست كه روح مثلا” تا زانو مي آيد ! بلكه اين نوعي رمز و اشاره است و كنايه از اين مي باشد كه به واسطه توجه روح به جسد ، يك جنبش و حيات ضعيفي در بدن پيدا مي شود و آن زمان ، حرف زدن و مكالمه هم صورت مي گيرد . اما صحبت كردن وي با اين دهان فعلي نيست . اين كه مكررا” در قديم گروهي از مردم نادان و عوام كه اطلاعات علمي ندارند مدعي شده اند ما دهان ميت را از آرد پر كرديم و چند روز ديگر رفتيم و در قبر مشاهده كرديم كه دهان وي تكان نخورده و ثابت بوده است چيزي جز ناداني نيست . زيرا از نظر علمي ما سه نوع حرف زدن داريم .
1- نطق اول: نطقي است كه سر و صدا ندارد اما داراي اثر و نشان مي باشد. مثل اين كه مسجد ما فرياد مي زند كه من را بنا و معمار ساخته و آنها استادان فن و خبره در معماري بوده اند ،هندسه و مهندسي مي دانسته اند. اين مطالب را ما از بناي مسجد درك مي كنيم لذا حرفي بي سر و صدا است و آن را نطق صامت مي نامند.
2- قسم دوم: حرف زدن وتكلم معمولي است بدن صورت كه از ريه ، نفس بيرون مي آيد و به طرف دهان مي رود و به مقاطع حروف، مثل مخرج الف ، ب ، ج تا آخر بر مي خورد و حروف بيست و هشتگانه ، تعين پيدا مي كند.اين تكلم راهمه در حال حيات و زندگي خود دارند مگر اين كه كسي لال باشد .
- 3- نطق سوم: براي درك بهتر نطق سوم بايد چند مثال ذكر كنيم.
ابوذر غفاري _ رضوان الله عليه _ در بيابان چوپاني و گله داري مي كرد. روزي گوسفندان را براي چرا به صحرا برده بود كه گرگي به گله او حمله كرد. وي چوبي را انداخت اما گرگ فرار نكرد و بار دوم و سوم هم حمله كرد . ابوذر گفت : سبحان الله ! چه گرگ بي شرم و حيايي هستي كه دست نمي كشي و باز حمله مي كني . تا ابوذر اين حرفها را زد ، گرگ به قدرت خدا به زبان آمد و به لسان عربي گفت : ((من بي شرم ترم يا مردمان مكه و حجاز ؟ پيامبر آخر الزمان به رسالت متعوث شده و مردم را دعوت به توحيد و خداپرستي مي كند اما آنها ايمان نمي آورند !))
ابوذر پس از شنيدن اين سخنان گرگ گفت : (( يا عجبا ذئب يكلمني )) عجب گرگي است ، با من حرف مي زند ّّ! لذا گوسفندان را در گوشه اي رها كرد و به مكه معظمه مشرف شد و در لحظه اول ، شرفياب محضر مبارك حضرت رسول الله (ص) گرديد و ايمان آورد . حضرت (ص) به وي فرمودند : اي اباذر ! آيا گرگي تو را راهنمايي كرد تا نزد ما بيايي و ايمان آوري ؟ ابوذر عرض كرد : بله يا رسول الله ! اين قضيه را هم شيعه و هم سني نقل كرده اند .
فهرست مطالب مقاله زندگی پس از مرگ, در ادامه قابل مشاهده می باشد.
- حالت روح
- موفق سؤال و جواب
- مرحله پس از سؤال فرشته ها
- اشكال و حل
- نفخه صور
- واي بر حال جهنمي ها
- موفق ميزان سنجش اعمال
- موقف حساب
- موقف نامه هاي عمل
- موقف صراط
- نكاتي پيرامون عالم بهشت و دوزخ
- مرحله ظاهر شدن باطنها
در صورت تمایل شما می توانید مقاله زندگی پس از مرگ را به قیمت 20900 تومان از سایت فراپروژه دانلود نمایید. اگر در هر کدام از مراحل خرید یا دانلود با سوال یا ابهامی مواجه شدید می توانید از طریق آدرس contact-us@faraproje.ir و یا ارسال پیامک به شماره: 09382333070 با ما در تماس باشید. با اطمینان از وب سایت فراپروژه خرید کنید، زیرا پشتیبانی سایت همیشه همراه شماست.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.